دلم میخواد بنویسم اما دستم به قلم نمیره... حتی دیگه نمیتونم احوال خودمو بهعنوان یه فصل جدید همان پروانه توی ظرف مربا... توصیف کنم... اما باید سعی کنم میدونم. میدونم که نوشتنه که شاید بتونه یکم کمکم کنه:))
توی خوابگاهم و روزای عجیب غریبی رو دارم میگذرونم... اما به هرحال همچنان سعی میکنم بنویسم... همان پروانه بروز میشه و داستانهای کوتاه دیگه هم احتمالا بیان. البته یکم ناراحتم:(( فیدبک زیادی نگرفتم از داستان کوتاه قبلیم:(( یکم کامنت بذارین انرژی بگیرم خب:)
بلاخره سهگانه آیوی اندرسن رو تموم کردم و از طرف دیگه هم الان توی تعطیلات زمستونی بین دو ترم دانشگاهم... فکر کنم این دو هفته بتونم چندتایی داستان کوتاه که خیلی وقته میخوام بنویسمشون رو بنویسم و آپلود کنم. داستان همان پروانه در ظرف مربا هم احتمال زیاد، آپلود خواهد داشت. منتظر باشین:)
آیا از حذف پیام انتخاب شده اطمینان دارید؟
۴ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۱۱
نوزدهمین بهار را خواهم دید...؟