لیست آخرین پیام های NegarMojiri

NegarMojiri
۲۶ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۰۷

سلاام!! آیوی اَندِرسُن منتشر شد بچه‌ها! اگه از رمان نوجوان فانتزی خوشتون میاد؛ از دستش ندین و با خرید و مطالعه کتاب از من حمایت کنین:)) خوشحال می‌شم درصورت خوندن این مجموعه نظرتون رو برام کامنت کنین:)

NegarMojiri
۵ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۵۸

لطفا پادکست داستان جدیدمو گوش بدین و از انجمنمون حمایت کنین مرسی:)... کامنت؛ هم اینجا هم برای پادکست هم فراموشتون نشه:))

NegarMojiri
۲۲ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۱۱

من خوبم! خیلی خوب! داستان جدید تو راهه... تازه پادکستم دااااره:)!!!

NegarMojiri
۱۵ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۴۴

یادداشت هام پر شده از ایده های داستان کوتاه... و ذهن و محدودیت زمانی که اجازه نمی‌ده بنویسمشون:(... و وقتی برگردم دانشگاهم که دیگه خدا می‌دونه چی می‌شه... کاش یه الهه قلمی چیزی بود بهش دعا می‌کردم که بتونم دوباره بنویسم خخخ:)

NegarMojiri
۳۰ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۷:۴۴

پرت شدم توی دنیای بزرگسالی:))) دنیایی که می‌دونم توش دیگه خبری از خوشی و راحتی نیست... فکر نمی‌کردم به 19 سالگی برسم اما رسیدم... هنوز هستم. هنوز نفس می‌کشم. هنوز دنیا رو با دوتا چشمام می‌بینم... هرچند تار و مبهم‌تر از قبل؛ ولی هنوز می‌بینمش... حالا که تا اینجا اومدم؛ نمی‌خوام پا پس بکشم. می‌خوام همچنان بجنگم و جلو برم... کارم روز به روز سخت‌تر می‌شه می‌دونم... ولی همچنان می‌جنگم. این تازه اول مسیر پر پیچ و خم زندگی منه:)

NegarMojiri
۴ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۱۱

نوزدهمین بهار را خواهم دید...؟

NegarMojiri
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۳۴

دلم می‌خواد بنویسم اما دستم به قلم نمی‌ره... حتی دیگه نمی‌تونم احوال خودمو به‌عنوان یه فصل جدید همان پروانه توی ظرف مربا... توصیف کنم... اما باید سعی کنم می‌دونم. می‌دونم که نوشتنه که شاید بتونه یکم کمکم کنه:))

NegarMojiri
۱۴ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۴۲

سال نوتون با تاخیر مبارک:) دعا کنین برام...

NegarMojiri
۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۱۷

توی خوابگاهم و روزای عجیب غریبی رو دارم می‌گذرونم... اما به هرحال همچنان سعی می‌کنم بنویسم... همان پروانه بروز می‌شه و داستان‌های کوتاه دیگه هم احتمالا بیان. البته یکم ناراحتم:(( فیدبک زیادی نگرفتم از داستان کوتاه قبلیم:(( یکم کامنت بذارین انرژی بگیرم خب:)

NegarMojiri
۱۵ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۴۸

بلاخره سه‌گانه آیوی اندرسن رو تموم کردم و از طرف دیگه هم الان توی تعطیلات زمستونی بین دو ترم دانشگاهم... فکر کنم این دو هفته بتونم چندتایی داستان کوتاه که خیلی وقته می‌خوام بنویسمشون رو بنویسم و آپلود کنم. داستان همان پروانه در ظرف مربا هم احتمال زیاد، آپلود خواهد داشت. منتظر باشین:)

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.