جادوگران دلاور : خرید چوبدستی
0
4
1
4
جیک: "اومدم برای پسر اربابم چوبدستی بخرم."
جاک محافظ 1: "باشه، چند لحظه صبر کنید."
جاک محافظ ناپدید میشود و چند لحظه بعد به همراه یک جاک با پشمهای سفید ظاهر میشود.
جاک با پشمهای سفید: "بیاید پشت پیشخوان... شما دوتا هم اون رو فعلاً نگهدارید تا صاحب مغازه بیاد."
دو جاک محافظ: "بله قربان."
جیک و آنلد پشت پیشخوان میروند.
جاک فروشنده: "اسم؟"
آنلد: "آنلد باک."
جاک فروشنده: "آنلد باک؟... صاحب مغازه دوست داشت خودش چوبدستیات رو بهت بفروشه، صبر کن تا بیاد. الآن توی راهه."
یک جاک با پشم خاکستری ظاهر میشود و آنلد با تعجب میگوید: "جوک؟!"
جوک: "سلام آقای آنلد... جیک، پس برای این از آشپزخونه به خونه اربابت احضار شدی... خب، ارباب آرتور بهم گفت که خودم شخصاً بهت چوبدستیات رو بفروشم... خب، دستت رو بیار جلو."
آنلد دستش را جلو میآورد و جوک دستش را بررسی میکند.
جوک: "چوب 24-31."
یک چوبدستی سیاهرنگ صاف از توی قفسهها بطور شناور میآید.
جوک: "چوب درخت نارگیل و کریستال قرمز از خون اژدهای آسیایی... امتحانش کن."
آنلد: "خون اژدها؟"
جوک: "بله، سنگ و کریستال قرمز از خون اژدها ساخته شدند. در دوران باستان سنگ و کریستالها رو میساختند و روی عصا میذاشتند، ولی در حال حاضر از سنگها و کریستالها به عنوان مغز چوبدستی استفاده میشه... بگذریم، چوبدستی رو امتحان کن."
آنلد چوبدستی رو میگیرد و یک تکانی میدهد و جادوش اشتباه میشود که جوک آنلد رو خلع سلاح میکند و بعد چوبدستی برمیگردد به قفسهاش.
جوک: "خب، این نبود. بذار دوباره بررسی کنم... چوب 12-100."
یک چوبدستی قهوهای تیرهرنگ صاف با دسته خمیده از توی قفسهها بطور شناور میآید.
جوک: "چوب درخت انگور و سنگ آبی از موی تکشاخ آمریکایی... امتحانش کن."
آنلد چوبدستی رو میگیرد و یک تکانی میدهد و جادوش دوباره اشتباه میشود که جوک آنلد رو خلع سلاح میکند و بعد چوبدستی برمیگردد به قفسهاش.
جوک: "خب، اینم نبود... چوب 51-21."
یک چوبدستی قهوهای تیرهرنگ صاف از توی قفسهها بطور شناور میآید.
جوک: "چوب درخت کاج و سنگ سیاه از پولک اسب-اژدهای انگلیسی... امتحانش کن."
آنلد چوبدستی رو میگیرد و یک تکانی میدهد و جادوش دوباره اشتباه میشود که جوک آنلد رو خلع سلاح میکند و بعد چوبدستی برمیگردد به قفسهاش.
جوک: "خب، اینم نبود... چوب 55-121."
یک چوبدستی سفیدرنگ صاف از توی قفسهها بطور شناور میآید.
جوک: "چوب درخت افرا و کریستال نارنجی از شاخ استخوان آهنی مراکشی... امتحانش کن."
آنلد: "استخوان آهنی؟"
جیک: "یک نوع ماره."
آنلد چوبدستی رو میگیرد و یک تکانی میدهد و جادوش دوباره اشتباه میشود که جوک آنلد رو خلع سلاح میکند و بعد چوبدستی برمیگردد به قفسهاش.
جوک: "خب، اینم نبود... چوب 55-25."
یک چوبدستی سیاهرنگ صاف از توی قفسهها بطور شناور میآید.
جوک: "چوب درخت گردو و کریستال بنفش از چشم عنکبوت غولپیکر آفریقایی... امتحانش کن."
آنلد چوبدستی رو میگیرد و یک تکانی میدهد و جادوش دوباره اشتباه میشود که جوک آنلد رو خلع سلاح میکند و بعد چوبدستی برمیگردد به قفسهاش.
جوک: "خب، اینم نبود... چوب 34-31."
یک چوبدستی سیاهرنگ صاف از توی قفسهها بطور شناور میآید.
جوک: "چوب درخت بلوط و کریستال صورتی از موی پری دریایی انگلیسی... امتحانش کن."
آنلد چوبدستی رو میگیرد و یک تکانی میدهد و جادوش دوباره اشتباه میشود که جوک آنلد رو خلع سلاح میکند و بعد چوبدستی برمیگردد به قفسهاش.
جوک: "خب، مغز مناسب رو پیدا کردم فکر کنم... سنگ هست یا کریستال؟ فقط سنگ و کریستال سبز مونده... چوب 11-27."
یک چوبدستی خاکستریرنگ خمیده از توی قفسهها بطور شناور میآید.
جوک: "چوب درخت نارگیل و کریستال سبز از گیاه مجازات آمریکایی... امتحانش کن."
آنلد چوبدستی رو میگیرد و یک تکانی میدهد و جادوش دوباره اشتباه میشود که جوک آنلد رو خلع سلاح میکند و بعد چوبدستی برمیگردد به قفسهاش.
جوک: "پس سنگ سبز میخواد... چوب 6-31."
یک چوبدستی قهوهای روشنرنگ صاف از توی قفسهها بطور شناور میآید.
جوک: "چوب درخت کاج و سنگ سبز از گیاه مجازات انگلیسی... امتحانش کن."
آنلد چوبدستی رو میگیرد و یک تکانی میدهد و جادوش دوباره اشتباه میشود ولی اینبار تا حدی درسته که جوک آنلد رو خلع سلاح میکند و بعد چوبدستی برمیگردد به قفسهاش.
جوک: "فقط جنس چوبدستی رو باید پیدا کنیم... چوب 2-3."
یک چوبدستی قهوهای روشنرنگ صاف از توی قفسهها بطور شناور میآید.
جوک: "چوب درخت گیلاس و سنگ سبز از گیاه مجازات مراکشی... امتحانش کن."
آنلد چوبدستی رو میگیرد و یک تکانی میدهد و جادوش دوباره اشتباه میشود که جوک آنلد رو خلع سلاح میکند و بعد چوبدستی برمیگردد به قفسهاش.
جوک: "چوب 20-47."
یک چوبدستی قهوهای روشنرنگ صاف از توی قفسهها بطور شناور میآید.
جوک: "چوب درخت بید و سنگ سبز از گیاه مجازات انگلیسی... امتحانش کن."
آنلد چوبدستی رو توی دستش میگیرد و تکان میدهد و جادو درست اجرا میشود.
جوک: "بالاخره چوبت رو پیدا کردیم."
آنلد: "خیلی خوبه."
جوک: "اون جاک محافظ رو بلند کنید ببینم."
دو جاک محافظ، جاک محافظی که خشک شده رو بلند میکنند و جوک بشکن میزند و دهنش از حالت خشک بودن درمیآید.
جوک: "چرا داشتی میگفتی اینجا تعطیله؟"
جاک محافظ: "از من چیزی در نمیاد."
جوک: "اربابم آرتور پرینپن رو بیارید."
یکی از جاکهای محافظ ناپدید میشود و جیک پول چوبدستی رو حساب میکند و از مغازه خارج میشوند. درحالیکه دارن از مغازه دور میشن، جوک با یک بطری کادوپیچ شده ظاهر میشود.
جوک: "جیک، نوشیدنی سفارشی حاضر شد... نوشیدنی شاه بلوط و گیلاس."
جیک بطری را گرفت و گفت: "ایول، امیدوارم ارباب پلویت از این هدیه خوشش بیاد."
آنلد: "جیک، دلم گوشت گوسفند میخواد."
جیک: "پخته یا خام؟"
آنلد: "خام باشه بهتره، میدونی که گوشت پخته رو خیلی دوست ندارم."