کافر

کافر

amirrezaboroomand نویسنده : amirrezaboroomand تمام شده

داستان های مشابه

"من دوست دارم.. یعنی ازت خوشم میاد" لبخندی روی لبهاش نشست ...

ویالونت را هربار در دست گرفتم و نُت هایی که تو نواختی را ...

روایتی از مرگ خوش

هرقدمی که تو خونه‌ی من راه می‌رفت،هر قاشق غذایی که توی اون دهن کثیفش فرو می‌کرد؛حالمو خراب‌تر می‌کرد.
نمی‌تونستم تحمل کنم که یه کافر داره با من و زن و بچه‌ام تو یه خونه زندگی می‌کنه.
تا این که یه شب با حقیقتی مواجه شدم...

ژانرها: جنایی / داستان کوتاه
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.