مقدمه: مینویسم از عشق_میخوانمش با درد میگویم زندگی_ میخوانمش ...
باصدای لرزون و زمزمه مانندش _هیس ، من نمی تونم بهت کمک کنم ...
دختر که علاقه داره بره کره جنوبی یه برادر داره ۲ تا دوست ...
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.