داستان های Armita

لبخندی ازجنس گریه آسمان 4 در حال تایپ

لبخندی ازجنس گریه آسمان

۸ دی ۱۴۰۰

رهادختری که بخاطرمشکلی تن به ازدوج بارامین می دهدولی درست درشب عروسی اش همه چیزتغییرمی کند... دیدی پاییزو .. پ چرا دوری ازم .. دوری و میگی حرف از دوری نزن .. این همه عاشقم تو کوری اصلا .. انقد حرف عاشقانه زوری نزن .. عقل و منطقم میگه نه ولی دل عاشقته .. دلم داد میزدت عقل میگفت باشه چته.. معین زد

1 0 802
گریال 7 در حال تایپ

گریال

۹ دی ۱۴۰۰

گریال نام تمساح پوزه کوتاه درخطرانقراض می باشدزندگی دختری پزشک راروایت می کندکه گذشته وترس های مبهمی دارداوبایدروزی باترس هایش روبه روشود واولین گام برگشتن به گذشته اوست.... *ایستاده ام.... بگذارسرنوشت راهش رابرود.. من همینجا کنارقول هایت درست روبه روی دوست داشتنت ودرعمق نبودنت.... محکم ایستاده ام....*

1 0 1.7 K
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.