نوشتن از زاویه دید چند شخصیت در سالهای اخیر محبوبیت بیشتری پیدا کرده است. از کتاب "دختر گمشده" گرفته تا "بازی تاج و تخت (نغمه ای از یخ و آتش)" تا "افراد عادی"، استفاده از زاویه دید چند شخصیت به شما این امکان را می دهد دامنه داستان خود را گسترش دهید و به خوانندگان بینش بیشتری در مورد شخصیت ها و قسمت های مختلف پیرنگ داستان ارائه دهید.
با این حال، این رویکرد به نوبه خود معایبی نیز دارد. برای کمک به تعادل در زاویه های دید و جلوگیری از افزایش بیش از حد تعداد شخصیت های زاویه دید، چند نکته مهم را باید بخاطر بسپارید.
نکته 1: هرچه تعداد شخصیت ها بیشتر باشد، دامنه داستان نیز بزرگتر می شود
از نظر ماهیتی، داستانی با زاویه دید چند شخصیت، "بزرگتر" از داستانی با تنها یک زاویه دید واحد است. این به معنای این نیست که لزوماً داستانی طولانی تر نیز خواهد بود، بلکه دامنه آن بزرگتر است. داستان هایی که دارای زاویه دید چندین شخصیت هستند، معمولاً با تعدادی بیشتری آرک (قوس) های شخصیت، موقعیت ها و فضاسازی سروکار دارند.
نکته 2: بدون دلیل زاویه دید شخصیت های بیشتری را به داستان اضافه نکنید
فقط به این دلیل که می خواهید داستان حس بزرگتری را القا کند، نباید زاویه دید هر شخصیت را در آن بگنجانید. در مورد نحوه انتخاب شخصیتی که داستان براساس زاویه دید او نوشته می شود در ادامه بیشتر صحبت می کنیم، اما قبل از اینکه شخصیت ها را برای زاویه دیدشان انتخاب کنید باید در مورد تعداد زاویه دید مورد نظر خود تصمیم بگیرید.
به عنوان یک قاعده کلی، شخصیت هایی که داستان را براساس زاویه دید آن ها می گویید باید کم باشند، به خصوص اگر این اولین رمان شماست. هر یک از شخصیت های زاویه دید، پیچیدگی هایی را به داستان اضافه می کنند، زیرا هر یک از این شخصیت ها به عمق بیشتر و آرک شخصیتی رضایت بخشی نیاز دارند. حتماً دیدگاه هر یک از شخصیت ها را توسعه داده و برای حفظ ثبات در کل داستان، داستان های آنها را به طور یکسان پیش ببرید.
نویسنده ای مانند جورج آر. آر. مارتین می تواند داستان را از زاویه دید تعداد زیادی شخصیت به طور مؤثر پیش ببرد، امّا این نکته را توجه داشته باشید که او سالها در این زمینه تجربه دارد. از اینکه از تعداد زیادی شخصیت های زاویه دید در داستان خود استفاده کنید نترسید، امّا بدانید که کار شما بسیار پیچیده تر می شود.
تعادل را همیشه حفظ کنید
افزودن چندین زاویه دید، ردیابی هر کدام از شخصیت ها را برای خواننده دشوار می کند، خصوصاً اگر شخصیت ها وقت خود را در مکان های مختلف بگذرانند. هر یک از این شخصیت ها با خود یک پیرنگ و تعدادی شخصیت های فرعی به همراه می آورند تا خوانندگان بتوانند آن ها را بخاطر بسپارند و با آن ها ارتباط عاطفی برقرار کنند. مطمئن باشید که به هر یک از شخصیت های زاویه دید به اندازه کافی می پردازید تا خوانندگان آن چه اتفاق می افتد را فراموش نکنند.
هر وقت در مورد زاویه دید یک شخصیت تصمیم می گیرید، از خود بپرسید: آیا دیدگاه این شخص برای درک داستان لازم است؟
نکته 3: شخصیت هایی که برای زاویه دید انتخاب می کنید باید برای این جایگاه مناسب باشند.
شخصیت ها همیشه باید در داستان شما هدفی داشته باشند، در غیر این صورت، چرا اصلاً وجود دارند؟ همین قانون برای شخصیت های زاویه دید نیز صدق می کند. از این گذشته، هیچ کس نمی خواهد در مورد شخصیتی بخواند که در کل کتاب در حاشیه است.
هر زمان که قصد افزودن شخصیتی را برای زاویه دید داشتید، این سؤال ها را از خود بپرسید:
آیا این شخصیت دیدگاه منحصر به فردی دارد؟
بیش از هر چیز، شخصیت های زاویه دید باید جالب باشند. آنها همانند فیلترهایی هستند که ما داستان را از طریق آن ها تجربه می کنیم، بنابراین بهتر است چیزی برای ارائه داشته باشند! خوانندگان از وقت گذاشتن با شخصیتی که به شیوه منحصر به فرد و جالبی نسبت به پیرنگ واکنش نشان نمی دهد لذت نخواهند برد.
آیا آنها در لحظات مهم پیرنگ حضور دارند؟
روش دیگر برای تصمیم گیری در مورد شخصیت های زاویه دید این است که صرفاً به افرادی توجه کنید که در لحظات مهم حضور دارند. خوانندگان فقط آن چیزهایی را می بینند که شخصیت های زاویه دید می بینند، بنابراین باید مطمئن شوید که آنها بهترین نقاط پیرنگ داستان شما را مشاهده می کنند.
علاوه بر اینکه باید شخصیتی را انتخاب کنید که حضور دارد، مطمئن شوید که شخصیتی را انتخاب می کنید که تحت تأثیر رویدادهایی که تجربه می کند قرار می گیرد. خوانندگان شخصیت هایی را می خواهند که فعال بوده و تصمیم می گیرند و پیرنگ داستان را به جلو سوق می دهند.
آیا آنها اطلاعاتی را دارند که سایر شخصیت های دیگر نمی دانند؟
اگر دانستن بخشی از اطلاعات برای خوانندگان مهم است، باید مشخص کنید کدام شخصیت ها این اطلاعات را دارند و چه زمانی به این اطلاعات دست پیدا می کنند. فاش کردن اطلاعات از طریق شخصیت ها راهی عالی برای اطمینان از این است که در داستان آنچه اتفاق می افتد را نشان می دهید، و نمی گویید.
عکس این مطلب نیز مهم است: اگر قصد دارید پیچشی در داستان داشته باشید و نمی خواهید خوانندگان از قبل در مورد آن بدانند، مطمئن شوید که از دیدگاه شخصی که آن را موضوع را می داند نمی نویسید!
هنگام نوشتن یک داستان با زاویه دید چند شخصیت، همیشه به این نکته توجه کنید که هر شخصیتی چه زمانی متوجه پیچش داستانی می شود و واکنش کدام شخصیت راضی کننده ترین است.
اکنون که می دانید چگونه زاویه دید داستان خود را انتخاب کنید، بیایید نحوه استفاده موثر از زاویه دید چندین شخصیت را بررسی کنیم.
نکته 4: ارتباط بین شخصیت های زاویه دید را حفظ کنید
گرچه درست است که هر شخصیت زاویه دید به آرک یا قوس داستانی مخصوص خود نیاز دارد، اما این واقعیت را فراموش نکنید که هنوز هم این شخصیت ها به یک داستان تعلق دارند.
حتی اگر شخصیت های شما وقت زیادی را با هم نمی گذرانند، آنها احتمالاً باید حداقل یک بار با هم ملاقات کنند. صرف نظر از اینکه هر چند وقت یکبار با هم تعامل دارند، مطمئن شوید که خطوط داستانی آنها روی یکدیگر تأثیر می گذارد. این تأثیر می تواند بسیار ظریف باشد، اما برای خواننده همیشه باید مشخص باشد که چرا این شخصیت ها بخشی از یک داستان هستند. در غیر این صورت، آنها به این فکر فرو می روند که هدف وجود این شخصیت ها چیست.
نکته 5: هر شخص صدای منحصر به فردی دارد، شخصیت ها نیز باید چنین باشند
هنگام نوشتن براساس زاویه دید چند شخصیت، همه چیز باید آشکار باشد. بدین منظور، خواننده شما باید بتواند به صورت تصادفی به یکی از صفحاتی که خوانده است برگردد و به سرعت تشخیص دهد که چه کسی داستان را تعریف می کند. چگونه این کار انجام می شود؟ صدای شخصیت.
اگر از توصیه های قبلی پیروی کرده باشید و شخصیت هایی را انتخاب کرده اید که دیدگاه منحصر به فردی دارند، این کار بسیار آسان است. صدا و جهان بینی هر شخصیت را کاملاً مشخص کنید.
هنگام نوشتن برای هر کدام از شخصیت های زاویه دید، مطمئن شوید که:
به هر شخصیت واژگان خاص خود را اختصاص می دهید
به عنوان مثال، اگر یکی از شخصیت های داستان شما در خانواده ای منظم و رسمی بزرگ شده است نسبت به شخصیتی که در خیابان بزرگ شده نوع حرف زدنش و کلماتی که استفاده می کند متفاوت است. شخصیت اول می تواند از جمله های پیچیده استفاده کند و واژگانی بکار برد که تحصیلات دانشگاهیش را نشان می دهد. شخصیت دوم ممکن است با عبارات عامیانه تر و اصطلاحات کوتاه صحبت کند.
دیدگاه شخصیت خود را به صحنه تزریق کنید
به یاد آورید که شخصیت خود را بر اساس دیدگاه منحصر به فرد آن انتخاب کردید. وقت آن است که از آن استفاده کنید!
علاوه بر عکس العمل جذاب نسبت به پیرنگ، یک شخصیت زاویه دید باید برداشت خود را از وقایع به داستان نیز تزریق کند. بنابراین اگر آنها بدبین هستند، روایت از زاویه دید آن ها باید این مطلب را منعکس کند. اگر آنها علاقه ای به یکی از شخصیت های دیگر ندارند، توصیفات این شخصیت نباید از آن شخصیت دیگر مثبت باشد.
حتی مواردی که آنها متوجه می شوند و توصیف می کنند باید براساس زاویه دید آن ها متفاوت باشند. فقط فکر کنید که اگر کتابهای شرلوک هلمز به جای واتسون از دیدگاه هولمز نوشته می شدند، چقدر متفاوت بودند! تمام جزئیات کوچکی که واتسون متوجه آنها نمی شود، ناگهان به توصیف بسیاری احتیاج پیدا می کند.
نکته 6: برای اینکه زاویه دید اول شخص و سوم شخص را در یک داستان بکار برید دلیل محکمی داشته باشید
یکی از روش های تعریف صدای شخصیت این است که یک دیدگاه را بصورت زاویه دید اول شخص ("من، خود، خودم") و دیگری را با زاویه دید سوم شخص ("او، آنها") بیان کنیم.
با این حال، اگر تصمیم به استفاده از این روش دارید، باید با دقت این کار را انجام دهید. استفاده از زاویه دید اول شخص و سوم شخص در یک داستان ممکن است برای برخی از خوانندگان گیج کننده باشد و ممکن است ایجاد حس هماهنگی در کل رمان برای شما دشوارتر شود.
با این وجود، برخی از رمان ها از این ترفند به خوبی استفاده می کنند. فقط از خود بپرسید که چرا می خواهید زاویه دید اول شخص و سوم شخص را در داستان مخلوط کنید. موارد زیر را در نظر بگیرید:
- تجربه داستان توسط خوانندگان با تغییر زاویه دید به زاویه دید دیگر چه تغییری می کند؟
- آیا می خواهید فاصله بیشتری بین شخصیت ها ایجاد کنید؟
- آیا اطلاعاتی وجود دارد که شما باید پنهان کنید، که به طور معقول با زاویه دید اول شخص امکان پذیر نیست؟
- آیا یکی از شخصیت ها نسبت به شخصیت دیگر سردتر و تحلیلی تر است و می خواهید تفاوت را برجسته کنید؟
البته این ها تنها دلایلی نیستند که ممکن است بخواهید زوایای دید را با هم مخلوط کنید. فقط مطمئن شوید که تصمیم شما فکر شده است و داستان را به طور مؤثر به جلو پیش می برد. تا زمانی که بی دلیل این کار را انجام ندهید انجام آن ایرادی ندارد.
نکته 7: تغییر زاویه دید را از خواننده پنهان نکنید
یکی از مهمترین قوانین نوشتن این است که نباید خواننده را گیج کنید. هنگام نوشتن براساس زاویه دید چند شخصیت، به یاد داشته باشید که خوانندگان نمی دانند که شما شخصیت های زاویه دید را تغییر می دهید، مگر اینکه به آنها بگویید. برای انجام این کار دو روش آسان و موثر وجود دارد.
زاویه دید را در ابتدای هر فصل تغییر دهید
اطمینان حاصل کنید که بلافاصله به خوانندگان اطلاع می دهید که زاویه دید تغییر کرده است. ساده ترین راه برای انجام این کار این است که هر فصل را مانند "بازی تاج و تخت" با اسامی شخصیت ها شروع کنید.
شخصیت زاویه دید جدید خود را به سرعت در شروع هر صحنه مشخص کنید
اگر تغییر زاویه دید در شروع فصل با ساختار پیرنگ شما همخوانی ندارد، می توانید این کار را در وقفه یک صحنه نیز انجام دهید. فقط مطمئن شوید که از جمله اول بلافاصله زاویه دید جدید را از طریق فضاسازی، صدای متمایز و شخصیت های موجود مشخص می کنید. چیزی مثل:
به محض اینکه هنری وارد قطار شد، فهمید که اشتباه بزرگی مرتکب شده است.
یا:
مِری نمی توانست باور کند که آماده پذیرش خواسته مایکل است.
هر کاری که می کنید، زاویه دید را در وسط یک صحنه تغییر ندهید. این کار دنبال کردن داستان را بسیار دشوار می کند. بنابراین اگر از دیدگاه یک شخصیت صحنه را ایجاد کرده اید، ناگهان شروع به توصیف از زاویه دید شخصیت دیگر نکنید.
به یاد داشته باشید، نوشتن یک هنر است، اما این بدان معنا نیست که هیچ دستورالعملی برای سهولت کار وجود ندارد. نوشتن از زاویه دید چند شخصیت یک کار چالش برانگیز اما رضایت بخش است. دفعه بعدی که قصد نوشتن داشتید، از خود بپرسید: افزودن زاویه دید شخصیت دیگر چگونه داستان را تغییر می دهد؟ با حذف یکی از شخصیت های زاویه دید داستان چه تغییری می کند؟ از تجربه کردن نترسید!
مطالبی که در سایت "فصل یک" قرار می گیرند و همچنین امکانات سایت همه حاصل تلاش، صرف هزینه و وقت فراوان است. در صورتی که تمایل داشته باشید می توانید به سایت "فصل یک" به شیوه های مختلف یاری نمایید تا بتوانیم مطالب و امکانات بیشتری برای شما کاربران عزیز فراهم کنیم.