آرامش

آرامش

sadat نویسنده : sadat تمام شده

داستان های مشابه

دو خواهر با یک دلقک قاتل مواجه میشوند...

رامبل اصلا قصد نداشت قدرت‌های درونش را با نیروی دیگران ...

پسرکی که در پشت چراغ قرمز شیشه ماشینها را پاک میکند چشمش ...

نور مهتاب با تلاش فراوان خود را از میان برف و بوران به داخل اتاق کشانده بود. او هم مثل من تنها بود. شب های تیره را برای «هیچ‌کس» روشن می‌کرد. همدم آدم‌های ناباب کوچه و خیابان بود. دور افتاده‌هایی مثل من.
ژانرها: تخیلی / داستان کوتاه
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.