دسته بادکنکی از ماشین عروس وسط چهارراه جدا میشود و ....
این رمان درباره دختری به اسم ملکا که با دوستاش به کافه میرن ...
جانکوگ و تهیونگ عاشق همن ولی تهیونگ خودکشی میکنه و کوک افسرده ...
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.