خشونت افسار گسیخته : فصل ۳ : ویدار

نویسنده: Navazande

زمان حال 
‌............یک‌هفته‌‌از‌‌‌ماجرای‌آن‌شب‌‌می‌گذشت برخی از افراد ثروتمند و مشهور که در کل چیزی حدود صدوپنجاه تن بودند در سالن همایش به انتظار نشسته بودند آنها.
داخل سالن به سه بخش صندلی پنج ردیفه تقسیم میشد.
ناگهان نور چراغ ها خاموش شد و همه توجه ها به سمت صحنه رفت مردی جوان روی صحنه پشت تربیون ایستاده بود لیوان دسته دار بزرگی که پر از آب بود بر روی تربیون قرار داشت.
مرد جوان : احتمالا خیلی هاتون حتی نمیدونید من کیم یا چرا این جایید یا این مسخره بازی ها چیه (وزن روی پایش را عوض میکند ) این چیزا با چیز های توی نامه متفاوتِ اما اگه به شما حقیقت رو میگفتم آیا بازم اینجا میومدید؟ فکر نکنم چون براتون مهم نیست .
(صدایش را صاف میکند ) مردی که لباس پلیس را پوشیده بود بیرون میرود و در را می‌بندد.
امروز همه تون اینجایید البته که شما فقط مهری بی ارزشی از این بازی اید و خود افرادی که ما مد نظرمان بود اینجا نیستند اما ایرادی نداره حتی شماهم برای شروع کاری به این بزرگی خوبید .
مرد جوان به آرامی به در سمت چپ سالن میرود در را باز میکند و خارج میشود .
حضار بشدت گیج و مبهوت مانده بودند که ناگهان گازی سبز رنگ و بشدت بد بو وارد سالن شد؛کم‌کم تمامی حضار پشت یکدیگر از هوش میرفتند ؛ مرد جوان که فاصله گرفته بود با تلفنش تماسی گرفت و گفت : حالا وقتشه و شصت ساختمان در سراسر زمین به صورت همزمان منفجر شدند .
هفت ماه بعد
اخبار: امروز نیز پنج ساختمان منفجر شدند، مسوولیت این اتفاقات ناگوار را گروهی که خود را  ویدار می‌نامند به عهده گرفته اند .
از زمانی شروع این حملات تا الان بیش از چهل هزار نفره کشته و یا مجروح شده اند .
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.