درباره Amigib

  امیرحسین
  قیدار
  17 ساله
  تاریخ عضویت: ۱۱ آبان ۱۴۰۲

من یک داستان نویس در تمام ژانر ها هستم

آخرین پیام

Amigib پیامی تاکنون اضافه نکرده است.

داستان های Amigib

2 داستان منتشر شده
داستان دنیای زامبی از زبان سرباز 1 در حال تایپ

داستان دنیای زامبی از زبان سرباز

۱۱ آبان ۱۴۰۲

این زامبی‌ها دارای قدرت‌های فوق العاده بودند و تمام تلاش خود را برای شکار و تغذیه از گوشت انسان‌ها می‌کردند. با تلاش و همکاری تیم، ما توانستیم این حملات را دفع کنیم و پایگاه را از زامبی‌ها پاک سازی کنیم. هر روز، تعداد زامبی‌های جدید به پایگاه حمله می‌کردند و ما باید با استفاده از تمام منابع و تجهیزات نظامی، خودمان را در برابر آن‌ها دفاع می‌کردیم. بخش فنی پایگاه نظامی، در تلاش بود تا چارچوبی برای مقابله با این وضعیت بسازد. در همین حال، ما به عنوان سربازان، به دنبال راه‌هایی برای کاهش تعداد زامبی‌ها و نجات جان خود بودیم. او در حال حاضر در وضعیت بحرانی بود و پزشکان پایگاه همچنان در تلاش بودند تا روش درمان مناسب را پیدا کنند. به محض اینکه شب شد، حملات زامبی‌ها به پایگاه نظامی به شدت افزایش یافت. ما در حال فرار به سمت خروجی پایگاه بودیم و همچنین سعی می‌کردیم همسفر زخمی را هم با خود ببریم.

0 1 429
آخرزمان زامبی 0 تمام شده

آخرزمان زامبی

۱۱ آبان ۱۴۰۲

از دیدگاه دکتر اسمیت دکتر جان اسمیت، یک دانشمند باتجربه در حوزه ویروس شناسی، در داستان آخرزمان زامبی نقش گرفته است. دکتر اسمیت در داستان به عنوان یک نابغه علم و کارشناس در بحث آخرزمان زامبی شناخته شده است. او تلاش می‌کند تا با پیدا کردن راه‌حلی برای مقابله با این ویروس و نجات بشریت، جهان را از آخرزمان نجات دهد. داستان آخرزمان زامبی از زبان دکتر جان اسمیت: "بیست سال پیش، ویروسی ناشناخته در یک شهر کوچک شروع به شیوع کرد. این ویروس به سرعت انتقال پیدا می‌کرد و همه را به زامبی تبدیل می‌کرد. من به عنوان یک دانشمند و ویروس شناس، تلاش کردم تا راه‌حلی برای مقابله با این وضعیت پیدا کنم. در طول سال‌ها، من به همراه تیمم به تحقیقات فشرده‌ای پرداختم و در نهایت موفق شدم یک داروی ضد ویروس تولید کنم. اما قبل از اینکه بتوانم دارو را به جامعه عرضه کنم، باید با چالش‌های فراوانی روبرو شوم. زامبی‌ها به سرعت شهر را تسخیر کرده بودند و اکثر مناطق را تصاحب کرده بودند. باید به دنبال راهی برای نجات خود و دارویم می‌گشتم. با همکاری گروهی از بازماندگان، ما توانستیم به طور مخفیانه وارد شهر شویم و به دنبال پیدا کردن یک آزمایشگاه مناسب برای تولید دارو باشیم. در این مسیر، با موانع فراوانی روبرو شدیم. زامبی‌ها همچنان در تعقیب ما بودند و هر لحظه ممکن بود که به ما حمله کنند. پس از چندین هفته تلاش، ما توانستیم یک آزمایشگاه مناسب را پیدا کنیم و دارو را تولید کنیم. این دارو قادر بود زامبی‌ها را به حالت عادی برگرداند. با استفاده از هواپیمای نظامی، ما تعداد زیادی دارو را به سراسر شهر پخش کردیم و توانستیم ...

0 0
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.