داستان های Hasti84

انتقام به سبک نوا 0 در حال تایپ

انتقام به سبک نوا

۳۱ تیر ۱۴۰۲

وقتی دیدمش همه هنگ کردیم رئیسمون یه زن بود؟؟؟یعنی ۷ سال یه زن این باند خلافو چرخونده؟؟

0 0
ماه من 134 در حال تایپ

ماه من

۱۳ تیر ۱۴۰۲

گوشت کوب اومد سرکلاس همه بلند شدیم و سلام کردیم بعد از چند دقیقه گفتم( استاد ببخشید) _(بله خانم یوسفیان؟) +(قیمت عمل دماغ چنده؟؟) کلاس رفت رو هوا استاد هم قرمز شد( بفرمایید بیرون خانم ...... دوستان این خانم هم بیرون) +(استاد ببخشیدا چشم به حرفتون گوش میدم و میرم بیرون ولی اگه دوستامم دنبالم بیان بیرون که کلاس خالی میشه) نگاهی به بچه هایی که همزمان با من بلند شدن کرد ( همه بیرون) همه رفتیم بیرون و کلاس کنسل شد +(دیدین؟؟ کنسل کردن امتحان و کلاس رو به من بسپارید) _(دمت گرم گیتا حرف نداری تو دختر ) به احترام خم شدم و گفتم( من متعلق به همه شمام این زرا چیه میزنین)

1 0 28.8 K
جانا 165 تمام شده

جانا

۱۴ مهر ۱۴۰۱

خلاصه ایی از داستان: تمام دنیا رو سرم خراب شد اون تنها عشق زندگیم بود با اون لحظه های خوبی داشتم اخ دینای مادر که هیچ وقت به دنیا نیومدی که این اسم روت بزاریم اخ دل شکسته من که نمیتونستم بیشتر از چند روز برای عشقم عزا داری کنم ...............

2 5 42.3 K
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.