داستان های Maedeee

سالار شصتم 5 در حال تایپ

سالار شصتم

۶ تیر ۱۴۰۱

همسایه فضول که یک پیرزن بسیار ضعیف است تا کمر از پنجره خم شده تا در خانه ی همسایه ی خود را ببیند اول که متوجه می‌شود حمام خانه همسایه است می‌خواهد از کارش دست بردارد اما با دیدن مردی که در وان پر خون دارد استراحت می‌کند  شکه شده اول احتمال می‌دهد شاید خون نباشد اما با دیدن سر قطع شده‌ی ادمی بالای وان که قطره قطره خون می‌چکد از حال می‌رود و اینک با ما همراه باشید در جهنم سالار ○● شصتم•°•° لطفا بعد خوندن رمان نظر بدید چون خیلی دوست دارم نظراتتون بدونم و اگرم میخواید بام در ارتباط باشید @saraaa_134 این آیدی تلگرامم هست با تشکر از رفقای خوشمزم :M.SH

5 5 2.5 K
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.