دنیای دیوانگان : نامه ای به زمین

نویسنده: mohamadmahdi_mousavi

همه چیز عجیب بود... بله هنوز هم همه چیز عجیب است باید زمین را با عجایبش دوست داشت . من هم زمین را دوست داشتم اما انگار زمین من را دوست نداشت متاسفانه در اخرین سفرم به ماه روی این کره ی سرد و غمگین جا مانده بودم . تنها یادگاری که از زمین با خودم دارم فقط یک عکس یادگاری با خانواده ام بود و یک مداد که از دوران مدرسه نگه داشته بودم . این نامه را دارم با همان مداد و پشت همان عکس یادگاری مینویسم . تنها ارزویم ان لحظه ان بود که این نامه حتی شده یک دقیقه زودتر به زمین برسد البته شاید اگر خودم هم یک دقیقه زودتر به سفینه رسیده بودم الان در زمین کنار خانواده ام بودم و ارزوهای بزرگ تری داشتم اصلا ولش کن کسی رو زمین به اینجور چیزا اهمیت نمیده.
میخواستم به اهالی زمین بگویم قدر زمین را بیشتر بدانند قدر دقایقشان را قدر با هم بودنشان را و قدر خودشان را شاید یک روز انها هم مثل من در این کره سرد و غمگین تنها ماندند و تنها ارزویشان یک دقیقه تنفس کردن هوای زمین بود . هنوز برای چگونه فرستادن این نامه به زمین فکری نکردم اما خداروشکر یه کپسول هوای اضاف اوردم و میتوانم ۱۰ دقیقه بیشتر نفس بکشم
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.