درباره ZahraB

  Zahra
  تهران
  16 ساله
  تاریخ عضویت: ۶ اسفند ۱۴۰۰

امید بهترین چیزیه که یا بهتر بگم تنها چیزیه که من تو زندگی ازش استفاده کردم و نا امید نشدم...

آخرین پیام

  ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۳۵

بسیار عالی????ولی با وجود این عالی بودن میخوام بهتون بگم که کاش دیالوگ های داستان رو به این شکل ننویسید... من به شخصه گاهی اوقات گیج میشم که دقیقا کی داره صحبت میکنه... البته این نظر شخصی من هست و خواهشا این حرفم رو به عنوان یک پیشنهاد در نظر بگیرید... *********************************************************************************************این نظر یکی از دوستان درباره ی کتاب اژدهای برفی هست. خیلی ممنونم بابت این که به من نظرتون را گفتید. من در کتاب اولم + ها را خودم میگم و - ها ا شخصیت دوم. خب به نظر شما من چطوری دیالوگ ها را بنویسم(: منتظر پاسخ همه ی شما هستم (

داستان های ZahraB

2 داستان منتشر شده
دختری که در باران به دنیا آمد 3 در حال تایپ

دختری که در باران به دنیا آمد

۸ فروردین ۱۴۰۱

باران... ترس، وحشت، غم، اندوه، جدایی و... باران معنی تمام این کلمات است... چرا باران را فقط با مهربانی یاد میکنند؟ وقتی در این داستان قرار نیست خبری از مهری باشد... این داستان، داستان انسان های زیادی است که درک میکنند و می دانند باران دو رو دارد: صلح و ویرانی

3 7 3.6 K
اژدهای برفی 1 آشنایی 6 در حال تایپ

اژدهای برفی 1 آشنایی

۲ آذر ۱۴۰۱

کافی است زمان مرگت را بدانی، آن وقت است که حتی زیبایی خوردن یک لیوان آب را از دست نمی دهی... به خاطر کشتن یک خائن تبدیل به ترسناک ترین موجود روی کره زمین میشوی... هزار سال باید صبر کنی تا یکی از خاندان خودت که یک دختر با موهای قهوه ای تیره تو را نجات دهد. هزار سال صبر میکنی و میشود زمان حال... زمان ازادیت چه زمانی فرا میرسد؟ مرگ مانند آینه ای است که معنای واقعی زندگی در آن منعکس می شود.

10 34 2.9 K
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.