زندگی دوگانه : قسمت سوم _ نگاهی به گذشته
0
21
1
10
نزدیک به یک میلیون سال پیش پادشاهی زندگی میکرد به نام وکتور ، وکتور خون آشام که پادشاه خونآشام های هفت سرزمین ؛ نیکولاس ، نِموی ، ماوی ، جِشیل ، اِزِزا ، فوگو و زمین بود .
وکتور خون آشامی بس خون خوار بود و فقط اعتقاد به نوشیدن خون انسان داشت . ویکتور سه فرزند داشت : جیمز ، تاتارا ، ویلیام ....
او پسر بزرگش جیمز را به عنوان جانشین خود برگزید اما جیمز مانند پدرش نبود و همین امر سبب به وجود آمدن اختلاف میان جمیز و ویلیام شد زیرا ویلیام شدیدا طرز تفکر پدرش را داشت و راه او را ادامه میداد.....
پس از کشته شدن پادشاه وکتور در جنگ با گرگ ها جیمز پادشاه شد ، با وجود اینکه از قبل نیز با برادرش اختلاف داشت اما با تاج گذاری او این اختلاف ها اوج گرفت و ویلیام دست به شورش عیله برادرش زد .
جیمز تصمیم به مذاکره با برادرش گرفت و سپس با او مذاکره کرد ، در نتیجه تصمیم گرفتند که از هم جدا شوند و قلمروی خودشان را تشکیل دهند از این رو عده ای که طرفدار ویلیام بودند با او همراه شدند و قلمروی خون آشام ها به دو دسته تقسیم شد .