زندگی دوگانه : قسمت هفتم _ فراهم کردن زمینه جنگ 

نویسنده: Zara_XAL

پس از شکست در مذاکرات متعدد بین جیمز خون آشام و جیسون اوییکو که پادشاه گرگینه ها بود ؛ سرانجام جیمز تصمیم گرفت که با آنها وارد جنگ شود برای این منظور به دیدن برادرش ، ویلیام ، رفت ... 


+ ویلیام  : اوه ، جیمز ، برادر و دشمن من چه عجب پیدات شد . منتظرت بودم ...  

_ جیمز : باید درمورد گرگ ها صحبت کنیم . 

+ میدانم ! به تازگی با آنها به مشکل خوردی (: 

_ ویلیام ! من کاملا جدی هستم ، بیا دشمنی مان را کنار بگذاریم تا در برابر این سگان بد بو بایستیم . می‌دانی که آنها دشمن هر دوی ما هستند و می‌خواهند قدرت را از ما بگیرند و ابر قدرت نیکولاس شوند . 

+ بله ، برادر میدانم ! من درمورد آنها به تو هشدار داده بودم ولی تو آنها را دست کم گرفته بودی . من حاضرم اعلام صلح کنیم ولی فقط اتحاد برای جنگ نه چیز دیگری ....

_ قبول است فقط متحد می‌شویم برای جنگ و تو کار خودت را کن من هم کار خودم 

و سپس آنها به تفاهم رسیدند و اعلام صلح بین دو قلمرو کردند . 


خون آشام ها داشتند لشکر خود را مجهز و آماده می‌کردند تا وارد نبرد سختی با گرگ ها شوند ، شمشیر و زره ،  تیر و کمان و دیگر سلاح های جنگی ساختند و کاملا آماده جنگ بودند . ناگفته نماند که آنها سپاه خیلی قوی و مبارزی داشتند و در نبرد با گرگ ها حتما پیروز می‌شدند اما مشکل قانون سرزمین نیکولاس بود که درباره جنگ گرگینه ها با خون آشام ها نوشته شده بود ؛ آن هم این بود که این جنگ باید در شبی که ماه کامل می شود و گرگ ها بیشترین قدرت را دارند انجام شود و این نبرد را دشوار میکرد ....... 

دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.