درباره ARVA

  sweett
  اهواز سیتی
  24 ساله
  تاریخ عضویت: ۳ آذر ۱۴۰۲

رنجور عشق به نشود جز به بوی یار:)

آخرین پیام

ARVA پیامی تاکنون اضافه نکرده است.

داستان های ARVA

4 داستان منتشر شده
اخم شیرین 0 تمام شده

اخم شیرین

۴ خرداد ۱۴۰۳

به خودم امدم انگار تویی در من بود تمامم وقف چشمان مستش گویی که در ان چشمان سیه معجزه دارد هر چه در این کوی گشتم و گذر کردم نبود همچون چشمانش اهل دلی فریاد کشیدم بیهوده نگردید در این کوی او طرز چشمانش را دیگری ندارد بودنت خوب ترین حادثه کهکشان از همان روز که باختم تمامم را

0 0
جان دل 0 در حال تایپ

جان دل

۱۱ دی ۱۴۰۲

محبوب من گرچه این شهر ویرانه شلوغ است ولی همه حواس من در پی چشمان توست در این ویرانه شلوغ انچنان جای تو خالیست که موسیقی خیال بودنت مرا به شوق دیدارت میدانی؟ تو همانی که من به دیدار تو بیمارم ...مرا با آغوشت دوا کن جان دل ... دل من تا حد درد دلتنگ توست بیا و کمی با گل های خانه حرف بزن ... هربار که غرق چشمانت زیبایت میشوم درمیابم در این سرزمین چیزی هست که ارزش شنیدن دارد.

0 0
میدانست 0 در حال تایپ

میدانست

۱۵ آذر ۱۴۰۲

گفتم چند دقیقه ای اینجا بنشین و مرا در آغوش بکش به چشمان همچون آسمان شب او خیره شدم و فراموش کردم هر آنچه هست و نیست را آواز عشق وجودم را در برگرفت میدانست کارم از آغوش گذشته ؛ دلم میخواست مرا همچون ساز مرا مینواخت و در هرم نفس هایش آرام بگیرم میدانست ولی... چشمان پر تمنای مرا ندید ... با جان خسته و رنجورم زمزمه کردم من حتی اگر بدانم تو را ندارم حتی اگر براورده نشوی باز هم تو را آرزو میکنم:)

0 0
آروا 0 تمام شده

آروا

۳ آذر ۱۴۰۲

دل خوشی کم نیست دیده ها نابیناست...! و من چه میدانستم که از دیده محرومم؟! اما میدانی همین برای من نابینا کافی بود همین که میدانستم تنت درد تنم را دارد نه میل تنم را ... همین که با تو به فردوس میرفتم و به معراج می رسیدم... همین که با تو متولد شدم و شکل میگرفتم همین که میدانم در روزگار واپسین من کنار تو از شکل می افتم و می میرم همین برایم کافی بود محبوب من میبینمت خاموشی ولی به خدایم سوگند اینها نمیدانند عشق چیست و به جای خالی تو میگویند تنهایی! قلبم همچون صدف است که تو در میان آن پنهانی...از یاد مبر که دوستت دارم

1 0
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.