ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
سردرگم 8 تمام شده

سردرگم

۸ شهریور ۱۴۰۰

این بار مریم سردرگم تر از همیشه است.

1 20 6.9 K
درک از لجن زار های دنیا 1 تمام شده

درک از لجن زار های دنیا

۶ شهریور ۱۴۰۰

اینکه حرف هایت را در خودت ریختی چه حسی دارد ؟ من هم مانند تو هستم :) ....... میشه نظر بدی ؟

0 2 502
دژاوو DEJA VU 5 تمام شده

دژاوو DEJA VU

۴ شهریور ۱۴۰۰

برات پیش اومده که به مکانی بری و فکر کنی که انگار قبلا اونجا بودی ؟

7 24 2.2 K
تابلو فرش زندگی من 1 تمام شده

تابلو فرش زندگی من

۳ شهریور ۱۴۰۰

میگن آدما توی خاطراتی که باهامون میسازن ذخیره میشن. ولی تو انگار توی تمام بو های خنک، تمام رنگ های شاد و شیرین، توی تمام طعم های ترش و ملس زندگیم ذخیره شدی. «امان از دست تو...»

0 4 1 K
دختری که هیچ وقت نبود 4 در حال تایپ

دختری که هیچ وقت نبود

۱ شهریور ۱۴۰۰

همه در طول زندگی,خیال بافی را تجربه کرده اند.اما دوست خیالی چطور؟! دوست خیالی در ذهن کودکان وجود دارد! که توسط الهام بخش کنترل می شود! مانند یک عروسک خیمه شب بازی,در دستان الهام بخش به این سو و آن سو می رود! "دوست خیالی در کودکان میتواند یک مسئله عادی باشد.اما اگر یک مادر دوست خیالی اش دخترش باشد چه؟!"

1 3 3.7 K
آدمهای شبیه هم... 1 در حال تایپ

آدمهای شبیه هم...

۲۹ مرداد ۱۴۰۰

در این دنیا اغلب دنبال آدمهایی هستیم که عین خودمان یا دلخواهمان باشند... اما آیا می‌شود؟

0 2 403
دو دل 1 تمام شده

دو دل

۲۹ مرداد ۱۴۰۰

دختری به نام دنیا که بخاطر خانواده اش دل از عشق کودکی و چندین ساله ای خود میکند و به اجبار با مردی خشک و سرد ازدواج میکند! ولی مردی که برای اجبار خود دلیل دارد!

0 0 346
دو دل 0 در حال تایپ

دو دل

۲۹ مرداد ۱۴۰۰

دختری به نام دنیا که بخاطر خانواده اش دست از عشق کودکی و چندین ساله ای خود میکند و به اجبار با مردی خشک و سرد ازدواج میکند! مردی که....

0 0
تخیلی پلیسی عاشقانه 0 در حال تایپ

تخیلی پلیسی عاشقانه

۲۷ مرداد ۱۴۰۰

#خلاصه داستان درباره دختری به اسم دریا هست و به یه شهر دیگه اساس کشی میکنه و اتفاقات زیادیه که قراره برایه دختر مون بی افته..

0 0
جیکوب جکسون:من یک جکسون هستم 7 در حال تایپ

جیکوب جکسون:من یک جکسون هستم

۲۱ مرداد ۱۴۰۰

جلد اول از ماجرای پسری به اسم جیکوب که نمیدونه تو چه مقامیه و چه سرنوشتی در انتظارشه

2 6 3.2 K
لاک 1 تمام شده

لاک

۲۰ مرداد ۱۴۰۰

پسرکی که در پشت چراغ قرمز شیشه ماشینها را پاک میکند چشمش به لاک قرمزی در یکی از ماشینها می افتد...

1 6 131
ملاقات 1 تمام شده

ملاقات

۱۷ مرداد ۱۴۰۰

پسری به همراه پدر و مادرش به آپارتمان جدیدی نقل مکان کرده.در پنجره ساختمان روبروی اتاقش چیزی میبیند..

0 7 292
فرشته و انسان عاشق به خودکشی 1 در حال تایپ

فرشته و انسان عاشق به خودکشی

۱۶ مرداد ۱۴۰۰

‌‌‌‌‌ فرشته و انسان عاشق به خودکشی داستانی است درباره ی زندگی انسان ها درسال ۳۳۲۱ ........ پسری به اسم آنوس که جادوگری قدرتمند است شوخ طبع اما عاشق به خودکشی است . آنوس به طور اتفاقی با دختر دبیرستانی به اسم اِرینا اشنا می شود و طی یک عملیات کاری برای مدتی با هم همسفر می شوند..... ارینا تاثیر به سزایی در زندگی انوس میگذارد و ان دو راز ها و اسرار جادویی ممنوعه ی زیادی را باهم کشف میکنند......

3 4 3.2 K
پارمیس 1 در حال تایپ

پارمیس

۱۴ مرداد ۱۴۰۰

در اینجا دختر شر و شیطونی داریم ک تازه کنکور داده و داره میره دانشگاه و کلییی خوشحاله ک رشته ی مورد علاقش قبول شده خب خب خب بقیش رو خودتون بخونید ......ღ

1 0 4
داستان  ترسناک جن کوتاه 0 تمام شده

داستان ترسناک جن کوتاه

۱۱ مرداد ۱۴۰۰

داستان های ترسناک یکی از عوامل بی خوابی داستان ترسناک است در این بخش میخایم 10داستان ترسناک کوتاه رابرای تان تعریف کنم 1. ساعت ۳بود در همین موقع بود که یک پیرزن ناخن های بلندش را در بدنم فرو کرد همین موقع از خواب بیدار شدم تا حدی خیالم راحت شد تا اینکه نگاهم به ساعت رو میزی افتاد ساعت ۳ را نشان می‌داد در همین موقع بود که در کمد دیواری با یه صدای آروم باز شد. ۲.بچه ام را بردم درون اتاقش که بخوابه وقتی به تخت رسیدیم بچه ام گفت زیر تخت نگاه کن هیولا نباشه برای اینکه خیالش را راحت کنم زیر تخت را نگاه کردم بچه ام را دیدم که به من گفت بابا یکی رو تختمه. ۳.من و پدرم در راه خانه بودیم که ماشین لیز خورد وبه دیوار خوردیم پدرم گفت وایسا تا برم شهر یکی رو بیارم تا کمکمون کنه گفتم باشه او رفت ۲ ساعت از رفتن او گذشت تا اینکه یه نفرو دیدم خوب که نگاه کردم وحشت کردم او یک مرد غریبه بود که در دست چپش یک تبر بود دو در جلو و عقب را قفل کردم در دست راستش یه چیزی بود خوب که نگاه کردم جیغی از ته دل کشیدم در دست راستش سر بریده شده پدرم بود دستش را درون جیبش برد و سوئیچ ماشینمون رو بیرون آورد. ۴. من همین الان از سر قبرش برگشتم ولی لامپ اتاقش روشن بود وحشت کردم و خاستم فرار کنم که در خونه بسته شد. ۵.خواب بودم که بیدار شدم در اتاق بچه ام صدای لالای می‌آمد فکر کردم زنمه وقتی میخاستم بلند بشم دستم به زنم خورد که کنارم خوابیده بود.

1 0
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.