ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
کوله بار غم 0 در حال تایپ

کوله بار غم

۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

کوله پشتی پر از غمی به همراه دارم که نمیدانم و نمیتوانم آن را زمین بگزارم ... شاید تا ابد و دهر ادامه یابد ...

0 0
دلنوشته 3 تمام شده

دلنوشته

۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

ز عشقت بند بندِ این دل دیوانه می‌‌‌‌‌ لرزد خرابم میکنی اما خرابی با تو می ارزد!

0 0 292
مالیخولیا 6 در حال تایپ

مالیخولیا

۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

واگویه های یک آدم معمولی که از بس دنبال خودش گشته یادش نیست کی و کجا گُم شده!

0 6 518
انتقام از جنس چوب 1 تمام شده

انتقام از جنس چوب

۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

همینجور که بدنش رو گرفته بود ،سرش رو به میله ها می‌کوباند. نمیتونست زبان باز کند و بگوید بخاطر چه گناهی مستحق این رفتار بود!

1 0 586
دلنوشته 2 تمام شده

دلنوشته

۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

«‌...‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌?? ??? ????️

0 0 387
خانه ای میان کرم های شب تاب 60 در حال تایپ

خانه ای میان کرم های شب تاب

۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

خبرنگار روی چمن های خیس قدم گذاشت و به سمت یکی از آن دخترها رفت. نگاه سرد و بی احساسش را به شال چاک چاک دختر دوخت. جلویش زانو زد و دستی به پیکر بی جانش کشید، انگار می خواست دنبال سرنخی در یک صحنه جرم بگردد. کمی بعد، دستش را برداشت و رو به یکی دیگر از آنها کرد. صورت او پشت به دوربین بود، برای همین نتوانستم صورتش را ببینم. فقط دسته ای از موهای بافته اش دیده می شد. خبرنگار رو به دوربین کرد و گفت: «اجساد دخترانی که از سر کنجکاوی سعی به فاش کردن راز کلبه مخوف انزلی کرده بودند، عصر امروز در جنگل و کنار کلبه پیدا شد.»

7 22 65.5 K
شعر 1 تمام شده

شعر

۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

اشکها کلماتی هستن که قلب نمی‌تواند بگوید .

0 0 90
دلنوشته 1 تمام شده

دلنوشته

۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

? گله از دست کسی نیست مقصر دلِ دیوانه ماست...!⛈?✨

0 0 132
خون‌خواه 1 تمام شده

خون‌خواه

۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

شخص تازه وارد بعد از اینکه در جای مناسب قرار میگیرد تنها چند ثانیه صبر میکند و موقعیت را میسنجد و وقتی مطمئن میشود که توانایی انجام خواسته اش را دارد با دست چپ کلاه را از روی سرش برداشته و همزمان کلت کمری برتایی که همراه خودش آورده را با دست راست از جیب پالتو بیرون می‌آورد و دو گلوله از پشت به کلاوس شلیک میکند، چند قدم نزدیکتر میشود و پنج گلوله دیگر هم در سر و کتف و بدن او خالی میکند، بدن بی جان کلاوس پس از اصابت گلوله ها بخاطر دست تکیه گاهش روی سکوی جایگاه متهمین کمی به جلو خم شد و گلوله های بعدی که بهش اصابت کرد او را به جلو هول داد سنگینی بدنش باعث شد دوباره برگرده به عقب، زانوهاش خم بشه و به سمت زمین سقوط کنه چانه کلاوس به شدت به جای تکیه گاه جلوی جایگاه برخورد کرد که صدای بهم خوردن دندان هاش تا رودخانه تراوه رفت، برخورد چانه کلاوس باعث شد سرش به سمت عقب بیاد و زانوهاش به زمین برخورد میکنه و به پشت روی زمین بیافته خون کلاوس دورتادور جایگاه متهمین رو رنگین کرده.

0 0 3 K
قتل،خون=هنر 0 در حال تایپ

قتل،خون=هنر

۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

قتل،مرگ،کارگاه،خون،جنایت.

0 0 0
لوکا۲:پروانه ای درون چشمان لوکا 1 تمام شده

لوکا۲:پروانه ای درون چشمان لوکا

۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

این داستان درباره پسرکی به اسم "لوکا"ست از روزی که چشم به دنیا باز کرد ...نه از روزی،که بدنیا اومد نتونست چشم به دنیا باز کنه متاسفانه لوکا تنها پسر "خانواده مگ " کور متولد شد بود!

3 4 877
کسی پشت لوکا 1 تمام شده

کسی پشت لوکا

۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

این داستان درباره پسرکی به اسم "لوکا"ست پسربچه ای که همیشه توی کابینت قایم میشد و چشم و گوشش رو می بست و شروع به خوندن میکرد

3 6 1.3 K
هفت پنی 3 در حال تایپ

هفت پنی

۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

سوار بر اسب بالغ اش شد و به آن سوی جنگل تاخت ، جایی که شهر را یاغی ها پر کرده بودند.....

1 0 1.6 K
سرخی چشاش 0 در حال تایپ

سرخی چشاش

۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

خب این داستان ساخت ذهن خودمه از کسی کپی نکردم قبلا تو سایت quotev این داستان نوشتم ولی دیگه سایت نمیاره پس اینجا آپش میکنم

0 0
گم شده 3 در حال تایپ

گم شده

۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

سواره ای میتازد . در سرزمین ها ، میتازد. از میان کوه ها و درختان و دشت ها و آسمان ، گم شده ای را جستجو میکند !

1 0 5.9 K
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.