ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
بخت سوخته 72 تمام شده

بخت سوخته

۳ مهر ۱۴۰۲

نویسنده: آلباتروس ... آن اتفاق، همان اتفاقی که نباید می‌افتاد و افتاد، همانی که باعث مرگ یکیشان شد، ظاهراً حادثه‌ای بیش نبود؛ اما چه کسی دید؟ چه کسی زوزه‌های چشمان پلید را شنید؟ که پوزخندهای مرموز پشت این حادثه را دید؟ باور بر این بود که دیگر تمام شده، دیگر نزاعی نخواهد بود؛ ولی آن اتفاق شروع دوره جدید بازی بود، بازی‌ که مرحله به مرحله‌اش با نفرت بنا شد و منجر به مرگ او و برافراشته شدن پرچم فراق بر روی قله عشق شد!

0 0 109.7 K
کبوتر سرخ 13 تمام شده

کبوتر سرخ

۳ مهر ۱۴۰۲

نویسنده: آلباتروس "جلد دوم تا تلافی" گیتا و احسان پس از گذراندن روزهای تاریک زندگی برای درمان وارد سازمان‌هایی می‌شوند. حال گیتایی که در قلب شیشه‌ای و کدرش جز کینه و حرص احساس دیگری نسبت به جنس مخالف ندارد، با روان‌پزشکی مواجه می‌شود که خود یک مرد است!

1 0 62.3 K
تا تلافی 18 تمام شده

تا تلافی

۳ مهر ۱۴۰۲

نویسنده: آلباتروس ... شقایق به شدت از ازدواج با احسان ناراضیه و دوستش، گیتا، سعی می‌کنه تا کمکش کنه و به‌دنبال مدرکیه تا این مردِ به ظاهر آشنا رو از زندگی شقایق دور کنه. بعدها متوجه میشه احسان نیک‌نام دچار اختلال روانیه و همین بهونه‌ای میشه تا احسان رو لو بده و اون رو به تیمارستان ببرن؛ ولی احسان با فرار از اون‌جا در پی انتقام از گیتا می‌افته!

0 0 31.6 K
قند و نبات 10 تمام شده

قند و نبات

۳ مهر ۱۴۰۲

نویسنده: آلباتروس "جلد دوم انقضای عشقمان" پس از این‌که ماجرای آریا و آرام تموم شد، هر کس پی زندگی آروم خودش رفت. بین لیام و لیدا، دیگه اثری از عشق نبود؛ ولی... . لیدا با حضور کسی که سال‌ها اون رو ندیده بود، جا می‌خوره. کسی که مسیر زندگیش رو عوض می‌کنه. شاید هم عشق رو بهش هدیه میده که زندگیش بوی طراوت رو به خودش می‌گیره. کسی که عشق نوجوانیش نیست؛ ولی... .

0 0 47.1 K
انقضای عشقمان 53 تمام شده

انقضای عشقمان

۳ مهر ۱۴۰۲

نویسنده: آلباتروس سوت شروع زمانی زده میشه که آزمایش لیام چیزی رو اثبات می‌کنه که نباید بکنه! از تمام افراد خونواده‌اش از جمله عشق بچگیش طرد میشه و با شخصی آشنا میشه که نباید بشه! حالا تمام این نبایدها بعد هشت سال چهره واقعی خودشون رو نشون میدن. چهره‌ای که باعث میشه لیام و لیدا وارد ماجرایی که ریشه‌اش قدمت چندین ساله داره، بشن.

0 0 27.6 K
جهان 0 تمام شده

جهان

۱ مهر ۱۴۰۲

چرا جهان ساخته شده

0 0 0
مدل مغرورم 1 تمام شده

مدل مغرورم

۲۶ شهریور ۱۴۰۲

سلدا مدل معروف با چشمان افسانه ای انسانی سردو مغرور ک با ورود ارسین ب زندگی باز میگردد.

0 0 173
می‌دونی... وحشتناکه...! 2 تمام شده

می‌دونی... وحشتناکه...!

۲۱ شهریور ۱۴۰۲

...آفازی. این چیزی بود که دکترها بهم گفتن. البته من بیشتر وقت‌ها آفاسی تلفظش می‌کنم. بهم گفتن مغزم دیگه نمی‌تونه درست با کلمات کنار بیاد. نمی‌دونم... شاید با هم دعواشون شده! شاید اون ضربه‌ای که من حتی نمی‌تونم به یاد بیارمش؛ باعث شده سبد کلمات از دست مغزم بیافته و همه چی پخش و پلا بشه! به هرحال که من بعد از اون ضربه؛ دیگه آدم سابق نشدم. دکترا گفتن سمت چپ مغزم به‌شدت آسیب دیده و برای همینه که دیگه نمی‌تونم درست حرف بزنم؛ حرف‌های بقیه رو راحت بفهمم، راه برم، با دست راستم کار کنم یا حتی یه لبخند تمیز قشنگ بزنم...

1 6 3.3 K
بعدها فهمیدم که... 2 تمام شده

بعدها فهمیدم که...

۸ شهریور ۱۴۰۲

+برای خداحافظی آماده‌ام. برای خداحافظی با دنیایی که متعلق به آن نیستم. برای خداحافظی با دنیایی که آدم‌هایش، هرچقدر هم که تلاش کنی تو را نمی‌پذیرند. با این حال؛ قبل از رفتن امشب، مثل همیشه پشت در اتاقشان در راهرو می‌نشینم. حتی اگر یک نفر به من لبخندی بزند... نه... حتی اگر یک نفر فقط من را ببیند و متوجه حضورم شود؛ می‌مانم... (احتمال داره به زودی پاکش کنم... نمی‌دونم...)

0 3 4.2 K
به سمت نور بیا ! 2 تمام شده

به سمت نور بیا !

۸ شهریور ۱۴۰۲

تا حالا درباره عشق های یک طرفه شنیدید ؟ این داستان یکی از اونهارو روایت میکنه ! خون آشام ها به نور خورشید حساس هستند و باعث ضعیف شدن و در نهایت مرگ اونها میشه اما اگه یک خون آشام عاشق خورشید بشود چه اتفاقی میفتد ؟

0 6 1.2 K
?پدر جذاب من? 0 تمام شده

?پدر جذاب من?

۲ شهریور ۱۴۰۲

سلام به همگی.اسم این داستانی که قراره برای شما بنویسم(پدر جذاب من)هستش که شخصیت های اصلی مرینت و آدرین هستند. در این داستان پدر و مادر مرینت اون رو ول کردن و گذاشتمش یتیم خونه.آدرین هم پدر و مادرش فوت کردن.مرینت ۱۸ سالشه و آدرین ۲۳سالش هست و هر دو پاریس زندگی می کنند.مرینت شغلی نداره اصلا پولدار نیست،ولی آدرین پولداره و در شرکت گابریل یعنی پدرش کار می کنه شغلش هم مدیر عامل شرکت و مدلینگ هست.بهترین دوست مرینت:آلیا هست که همسن مرینته و دو سالی میشه که از یتیم خونه اومده بیرون چون ی نفر به فرزندخوندگی قبولش کرده و الان هم یک نامزد داره. بهترین دوست آدرین:نینو هستش.نینو پسر پولداریه و آهنگ سازه.تازگیا هم با یک نفر نامزد کرده. خب خب دیگه معرفیه داستانم تموم شده امیدوارم که خوشتون اومده باشه.از پارت بعد هم داستان شروع میشه و اینکه ممکنه داستان یکذره طولانی بشه. اخلاق مرینت:مهربون،دلسوز،لجباز اخلاق آدرین:عصبی،آروم،خشک،بعضی وقتا شوخ طبع،یکم دلسوز ممنون که خوندی داستان:[پدر جذاب من]

0 0
عشق بی رحم 0 تمام شده

عشق بی رحم

۲۱ مرداد ۱۴۰۲

رمان عشق بی رحم شب عروسی مرینت و آدرین مرینت دوست نداشت با آدرین ازدواج کنه ولی آدرین اون رو مجبور کرد که باهاش ازدواج کنه آقا گفت: مرینت دوپنگ چنگ شما را به عقد داعم آدرین آگرست در بیا ورم املی: عروس رفته گلاب بیاره آقا دوباره گفت: مرینت دوپنگ چنگ شما را به عقد داعم آدرین آگرست دربیاورم کلویی عروس رفته گل بچینه آقا گفت: مرینت دوپنگ چنگ شما رو به عقد داعم آدرین آگرست دربیاورم مرینت:.... ب...... ب...... ب...... بله آخر شب بود مرینت رفت تو ماشین آدرین آدرین داشت با مامان بابا ی مرینت حرف میزد آدرین یه قاتل بی رحم بود اما مرینت نمیدونست آدرین مامان بابا مرینت رو کشته بود روبات جای اونا گذاشته بود آدرین اومد پایین و پیش مرینت نشست مامان بابا ی مرینت از مرینت خداحافظی کردن مرینت با آدرین به خونه ش رفت ولی مرینت آدرین رو دوست نداشت ولی به خاطر مادر و پدر روباتش مجبور بود

0 0
مرینت 0 تمام شده

مرینت

۲۱ مرداد ۱۴۰۲

?رمان مرینت آدرین ?‍⬛️ پارت 1 تیکی: مرینت مرینت بیدار شو روز اول کلاس نمیخوای که دیر برسی پاشو پاشو دیگه اه مرینت: ای وای تیکی دیرم شد باید برم لباس هام رو بپوشم باید مسواک بزنم وای وای وای وای آلیا: سلام مرینت پی چرا انقدر دیر کردی ها مرینت: خواب موندم آلیا: مرینت کتاب ریاضی ت رو دربیار مرینت: واااااااااااااااااااااااااااای کتاب ریاضیم رو نیاوردم آلیا: خاک تو سرت احمق ???? الان میخوای چی کار کنی مرینت معلم: مرینت کتابت رو در بیار مرینت: خانم نیاوردم ☹️☹️ معلم: امروز دیر کردی کتابتم نیاوردی برو پیش مدیر همین الان? مرینت: چشم خانم ? آدرین: چرا مرینت رفت دفتر نینو مرینت تو ذهنش: چرا باید این معلم و مدیر عنتر به من دستور بدن ?? رفت به دفتر مدیر و وقتی داشت به کلاس برمی گشت یهو یه پروانه سیا جلوش زاهر شد و تو ی کیف مرینت رفت مرینت وقتی داشت شرور می شد آدرین: نه مرینت مونارک رو پس بزن مرینت: یهو این پروانه کثافط از کدوم گوری اومد

0 0
دختر دایی شیطون من 0 تمام شده

دختر دایی شیطون من

۲۱ مرداد ۱۴۰۲

امیر پسر مغروری که از دختر ها خوشش نمیاد و به اصرار دوستش با دختری آشنا می‌شود که......... آوا دختر دایی امیر دختری شیطون و لجباز که دختری ساده است یک روز توی خیابون سه تا پسر میافته دنبالش و............

0 0 0
دوری از هم 1 تمام شده

دوری از هم

۲۰ مرداد ۱۴۰۲

سلاممممم خلاصه داستان مرینت و آدرین از هم دوری می کنن چرا ؟؟ میفهمی

0 0 99
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.