قضاوت
بخوانید...
در قلب قلمروی اِلدرین، ویلیام، یک سرباز ساده، سالها در سکوت دلباختهی شاهدخت اِلای بود. او هر روز از دور، بیآنکه جرأت کند عشقش را ابراز کند، او را مینگریست. اما وقتی اِلای متوجه نگاههای پنهانی او شد، سرنوشت راهی تلختر برای ویلیام رقم زد—زیرا خیلی زود، شاهزادهای دیگر از راه رسید…
...گوشه خیابان ایستاد و مدتی به مکان نامعلومی خیره ماند. واقعا چرا این زندگی تا این حد برایش پر از درد و رنج بود؟! چرا آن یک باری که تصمیم به اتمامش گرفته بود، موفق به فرار از چنگ این همه مشکلات نشده بود؟! -... وای باورم نمیشه! بیشتر شبیه یه خوابه! -فکر میکنی واقعا امروز همه از شر مشکلاتمون خلاص میشیم؟ -شک داری؟! بابا میگن اونجا میشه مشکلاتتو با مال دیگران عوض کنی... قطعا هستن کسایی که مشکلات تو رو به از خودشون ترجیح بدن و تو هم مشکلات اونا رو بیشتر از مال خودت بپسندی...!
رمان۷۷ فصل۱قسمت۲ این اثر میباشد که قسمت اول ان را دراین صفحه منتشر نمودم مجموعه رمان۷۷ آثار نوشته هایم ازدهه۸۰تابدین روز میباشد،آثارثبت شده میباشد،تقدیم به همه فرزندان ایران???♥️
تمامی فصل های رمان۷۷ باتوجه که روایت های گوناگونی دارد اما برای فهم هر فصل لازم است فصل قبل آن خوانده شده باشید، فصل۲قسمت۱
داستان درباره دو عاشق است که سبب تعصب قومی و زبانی از هم جدا می شوند پسر اعدام و دختر عروسی میکند
میگن آدما توی خاطراتی که باهامون میسازن ذخیره میشن. ولی تو انگار توی تمام بو های خنک، تمام رنگ های شاد و شیرین، توی تمام طعم های ترش و ملس زندگیم ذخیره شدی. «امان از دست تو...»
وقتی مرگ از رگ گردن به انسان ها نزدیک تر است ، وقتی نیرویی شرور قصد کشتن آدمها را دارد ، و زمانی که تلاش مذبوحانه قربانیان چون بال زدن حشره ای در تار عنکبوت است ، مرگ چیره می شود ، گوشت با طعم آدرنالین !!
رمان [ ماه من My novel of the month به قلم : M.B خلاصه : نیلماه یه دختر شیطون و زبون درازیه که تو کل خانواده به خانوم دکتر معروفه . نیلماه جراح معروفی هستش که یه سری اتفاقی میفته و کارشو ول میکنه دیگه نمیتونم توضیحی بدم تا آخرش همراهمون باشین و کسایی که طرفدار خواننده های نازنینمون حامی و امیر و رهام هستند این رمان رو از دست ندن✨️
زمینی را تصور کنید که با دنیای عجیب خارج از خود، هیچ آشنایی ندارد. حال اگر یک هیولا از آن جا به زمین بی همه کس بیاید و شروع کند به نابود کردن آن، اوضاع چگونه می شود؟ همراه باشید با قهرمانانی که قدرت مقابله با هیولا در توانشان نیست؛ اما تمام سعی خود را می کنند تا...
این رمان در واقع ترجبه جهان تناسخ است که در ادامه به آن خواهن پرداخت
خلاصه داستان: اتفاقی رخ میدهد که نشان میدهد کاراگاه شماره 44 از بخش 3 قاتل است.. و او انکار میکند که قاتل نیست.. اما شواهد و مدارک نشان دهنده این است که او قاتل است.. از 3 کاراگاه دیگر 2 کاراگاه کمک میکنند او از زندان بیرون بی اید و تمام شواهد و مدارک را پاک میکنند تا نشان دهند او قاتل نیست... اما ایا 3 کاراگاه قاتل هستند یا آن یک کاراگاهی که به انها کمک نکرد؟ ?نکته مهم:شما فقط میتوانید یک نفر را از 4 نفر انتخاب کنید و به ان شک کنید چون نفر بعدی در ان وجود ندارد ما یک قاتل در داستان داریم?
این داستان کوتاه،روایتگر دختری عکاس است که روزی هین ثبت تصاویر ،نابینایی را دیدار میکند...!
در سایهها ،به دنبال راه خروج در جهانی که خاطرات ،تنها ساکنان ان هستند: دری به دنبال باز شدن، شکافی در دل دیوار سکوت و کلیدی که فقط به دست خاطره هاست.