ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
کِلیدَش نیست ! 1 تمام شده

کِلیدَش نیست !

۲۳ فروردین ۱۴۰۲

در این مرحله خیلی چیز ها قفل است و کلیدش بین دسته کلیدِ شلوغم گم‌شده است...اما کلید این یکی را خودم گم‌کرده ام.

0 0 230
کلاویه های بی صدا 1 تمام شده

کلاویه های بی صدا

۱۸ فروردین ۱۴۰۲

کلاویه های بی‌صدا داستانی است که پایان غیرمنتظره ای دارد و اگر کسی پایان داستان را پرسید به او واقعیت را نگویید...

0 2 888
آسمان مهتابی 1 تمام شده

آسمان مهتابی

۴ فروردین ۱۴۰۲

این حقیقت نداشت. ما هر چیزی که می خواستیم، داشتیم. خانه کوچکی که زیر سقفش زندگی می کردیم، آسمان بالای سرمان و غذایی که در سفره بود... و البته یکدیگر.

0 2 946
فراموشی 1 تمام شده

فراموشی

۴ فروردین ۱۴۰۲

خاطرات فرارند؛ مثل ماهی در یک قدمی تور ماهیگیری...

0 3 300
ساعت چهار صبح 1 تمام شده

ساعت چهار صبح

۲ فروردین ۱۴۰۲

کسی باشد که با جون و دل به تک تک کلماتی که از دهانت بیرون می‌آید گوش بسپارد اما زمان دیدار شما بسیار کم است و او مثله همیشه بدون خداحافظی در دل آسمان گم میشود....

0 0 449
سر من را بِبَُرید... 3 تمام شده

سر من را بِبَُرید...

۱۲ اسفند ۱۴۰۱

دستم را روی پاهای برهنه و زخمی‌ام که رد طناب دور مچ‌هایش به وضوح دیده می‌شد کشیدم:«مگه من برای خودم می‌گم؟! من که از خدامه همین فردا بگیرن سرمو ببرن! حداقل از شر دَنی و این زندگی کثافتی خلاص می‌شم... تازه ممکنه تبدیل به یه کباب گوشت انسان خیلی خوشمزه بشم که به مراتب خیلی از این زندگی مفیدتره.» اجزای سلول‌هایم که پس از پخته شدن توسط بهترین آشپزهای گاوی و گوسفندی کاملا تخریب شده‌اند را تصور کردم که درون معده‌ی سران شهر مثل گربه‌ها و سگ‌ها یا حتی شیرها و پلنگ‌ها کاملا هضم می‌شوند و در ساختار بدن ‌آن‌ها قرار می‌گیرد؛ گویی که من هم عضوی از بدن آن‌ها شوم...

1 8 763
من خونه نیستم! 2 تمام شده

من خونه نیستم!

۶ اسفند ۱۴۰۱

داستان درباره نوجوانی به نام مهتا است که پدر و مادرش چند سالیست از هم طلاق گرفتن . مهتا هم دوره ی نوجوانی اش را با درد و رنج بسیار زیادی میگذراند و اتفاقات بسیار زیادی در این مسیر برایش رقم میخورد...

0 0 968
مه در جنگل ریون وود 1 تمام شده

مه در جنگل ریون وود

۲۱ بهمن ۱۴۰۱

جنگل ریون وود! جایی که اتفاقات، آن طور که فکر می‌کنیم نمی افتند. بعضی اوقات، حتی یک بازی ساده می‌تواند مسابقه ای برای بقا باشد. باید برای ورود به این جنگل، دل و جرعت داشته باشید. اگر دارید...پس...وارد شوید و لذت ببرید!

1 4 6 K
زمین در نابودی 1 تمام شده

زمین در نابودی

۱۴ بهمن ۱۴۰۱

کتاب اول : روزی که یخ اتش گرفت جهانی که به سوی نابودی میرود.ظلمی به همگان روا میشود. کسی نمیداند که چه در پیش است.پسری به دنبال پادشاهی پدرش،ملکه ای در عطش انتقام و رازی که جز تلخی هیچ ندارد.اغاز یک پایان در راه است.قدرتی تاریک در نظاره این جهان و منتظر تا ...

0 0 1.1 K
چرا در چهار سالگی من؟ 7 تمام شده

چرا در چهار سالگی من؟

۱۳ بهمن ۱۴۰۱

اگر دو نفر از هم جدا شوند. فقط خودشان صدمه میخورند؟ یا...درواقع در کنار حس غم شادی بیکرانی دارند؟ ممکن است به چند نفر دیگر صدمه بزنند؟ داستان زندگی دختر بچه ای که بعد از مرگش تصمیم گرفته سفره دلش را باز کند...امل دیر شده فقط من و تو حرف هایش را میشنویم.

1 6 2.4 K
ارغنون 1 تمام شده

ارغنون

۹ بهمن ۱۴۰۱

داستان دل باختن ساز ارغنون به نوازنده‌اش

0 0 1.1 K
رفته تا بی‌نهایت 1 تمام شده

رفته تا بی‌نهایت

۹ بهمن ۱۴۰۱

داستان، داستان جوانکی یهودی است که در روز مصلوب شدن فردی که پنداشته می‌شود عیسی پسر مریم است در قدس الاقداس قدم می‌گذارد.

0 0 632
؟؟ 1 تمام شده

؟؟

۲۶ دی ۱۴۰۱

تصمیمات عجولانه و احساسی

0 0 349
چطوری وقتی دلم تنگ لبخندتِ:) ؟ 1 تمام شده

چطوری وقتی دلم تنگ لبخندتِ:) ؟

۲۲ دی ۱۴۰۱

فک کنم باز تقصیر منه،اما من این بار زندگی یه ادمو خراب کردم.شاید اگر از اول باش دوست نمیشدم الان اینطوری نمیشد ولی ...

0 7 790
صفتی برای شیطان که هم من دارمش و هم تو 1 تمام شده

صفتی برای شیطان که هم من دارمش و هم تو

۱۸ دی ۱۴۰۱

بله،منظورم دقیقاً همان وقتی است که با شنیدن اسمت کنار این صفت ذوق میکنی. و بله،منظورم وقتی هم هست که با شنیدن اسمت کنار این صفت اشک میریزی.

0 2 201
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.