ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
پرواز 0 در حال تایپ

پرواز

۱۶ آبان ۱۴۰۱

حدود ۱۰ سال تو کار گرافیتی کردن در و دیوار های شهرم ؛ اتفاقات زیادی در حین گرافیتی برام رُخ داده ، از کتک کاری با بچه های قدیمی گرافیتی ، تا دستگیری . هرچقد جلو تر رفتم ی چیزایی و فهمیدم ، دربارش فکر کردم و طراحیش کردم ، هرچی که روم تاثیر گذاشت و ذهنم و مشغول کرد و کشیدم . "دیوار های شهر دیوار های مغز منن" . راستی ، به من میگن "ابر سیاه" و این داستان اولین "پرواز" منه .

1 0
 ➷JHOPE➷ 1 در حال تایپ

➷JHOPE➷

۱۲ آبان ۱۴۰۱

J hope story

0 0 109
عشق مجازی 1 در حال تایپ

عشق مجازی

۹ آبان ۱۴۰۱

داستان درباره‌ی یک پسر به نام یونس است که در فضای مجازی می چرخد و در یکی از همین گروه ها با یک دختر اردبیلی آشنا می شود...

0 1 1
جهنم مدرسه 1 در حال تایپ

جهنم مدرسه

۸ آبان ۱۴۰۱

داستان درباره ی یک پسر به نام امیر است. توجه : این اسکویید گیم 2 یعنی ایرانی است امیر در یک مدرسه است که...

0 0 1
درخت 1 در حال تایپ

درخت

۸ آبان ۱۴۰۱

این متنی که نوشتم یک جورایی داستانِ دلنوشته هست و من این داستانِ دلنوشته رو وقتی در جنگل بودم نوشتم. یک جورایی خودم این موقعیت رو تجربه کردم و نوشتمش. امیدوارم خوشتون بیاد ?

0 1 257
رهاشده در تاریخ 0 در حال تایپ

رهاشده در تاریخ

۶ آبان ۱۴۰۱

جهانی پر از دلهره و ترس،خیابان ها پر از سایه های وحشت،موجوداتی که مردم و دولت ها نام انهارا سایه گزاشتنددر تاریکی شب پدیدار میشوندو با دندان های تیزشان سرهای انسان هارا جدا میکنند،میشنوی صدای خرخر نفس هایشان را زمانی که در تخت خواب خود خفته ای بوی خون و گوشت هایی از انسان ها که لابه لای دندان هایشان مانده تورا خفه میکند و باعث میشود بترسی حتی از سایه خودت. اما تویک انسانی و میترسی ولی من کیستم؟چرا من نمیترسم؟اما نه من هم میترسم اما نه از سایه ها من از صدای درونم میترسم من از تاریکی درونم وحشت دارم من از ضربان تند قلبم و صدای سوتی که در گوشم میپیچد وحشت دارم شاید من هم یک سایه هستم اما نمیدانم نه نشانی دارم نه نامی شاید به قول دوستم کلویی من رهاشده در تاریخ هستم و یا شاید کسی هستم که باید این کابوس ها و وحشت را در سرتاسر جهان به پایان برسانم نمیدانم؟ایا شما میدانید من کیستم؟

2 0 0
دو خواهر 0 در حال تایپ

دو خواهر

۶ آبان ۱۴۰۱

دو خواهر دوقلویی که صورتشون مثل هم نیست ولی مثل کوه پشت هم هستن

0 0 0
سیاره ات را زندگی کن 5 در حال تایپ

سیاره ات را زندگی کن

۳ آبان ۱۴۰۱

میخوای بفهمی وقتی از آرزوت دست میکشی چه اتفاقی تو جهان میفته؟ شاید وقتی این داستانو بخونی نظرت عوض بشه..

1 0 3 K
dnfndnfdn 0 در حال تایپ

dnfndnfdn

۲۸ مهر ۱۴۰۱

dfndfndfndfndngnndndgfndndngfd

0 0 0
HEART NOTES 1 در حال تایپ

HEART NOTES

۲۶ مهر ۱۴۰۱

نوشتن از احساسات سخته ولی من اینجا از احساسات همه حرف میزنم

0 0 145
Home 1 در حال تایپ

Home

۲۵ مهر ۱۴۰۱

نور، تاحالا شده حس کنی یکی اومده تو زندگیت و شده نور؟ شده چراغ شبهای تاریکت؟ اما.. چی میشه اگه یه روز بخواد نورشو ازت بگیره و دیگه به زندگیت نتابه..!؟ چی میشه...

0 0 150
کافه سیاهو 1 در حال تایپ

کافه سیاهو

۱۹ مهر ۱۴۰۱

دلتنگی های یک مهاجر که در اوج دلتنگی تابلو یک کافه که شباهت اسمی با یک روستای نزدیک محل زادگاهش دارد و باعث میشود تصور کند همشهری در آنجا هست که میتواند با همان لهجه حرف بزند و بخاطر همین برداشت به اون کافه میرود و ادامه داستان

0 1 1.9 K
مجموعه داستان های کوتاه 0 در حال تایپ

مجموعه داستان های کوتاه

۱۸ مهر ۱۴۰۱

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌

0 0 0
زندگی 1 در حال تایپ

زندگی

۱۴ مهر ۱۴۰۱

اگر بودنی نباشد نبودن معنا ندارد و اگر نبودنی نباشد بودن ارزش ندارد...

0 2 181
متینیکا 1 در حال تایپ

متینیکا

۱۱ مهر ۱۴۰۱

داستان در مورد نیکا فلاحی که در داستان قلب چوبی ۱۹ سالشه و متین امینی که در داستان قلب چوبی ۲۲ سالشه است. در ادامه با موضوع داستان بیشتر آشنا میشوید یک روز متین... .

0 1 306
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.