ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
«خانه غم زده» 1 تمام شده

«خانه غم زده»

۱۲ شهریور ۱۴۰۱

این همه رنجی که دنیا بر سر ما می کند،غیر ما هرکه باشد ترک دنیا میکند. بارها گفتم که فردا ترک دنیا می کنم،چون به یاد خدا می افتم امروز و فردا می کنم. خستگی زیاد گاهی این خستگی باعث میشه ادم فقط ب سمت نوشتن برود و تمام درد ها رنج هایش را بگوید بلکه کمی ارام بشود

0 0 77
دنیا هیچ وقت با تو عادلانه رفتار نمیکند! 1 تمام شده

دنیا هیچ وقت با تو عادلانه رفتار نمیکند!

۲۳ مرداد ۱۴۰۱

دنیا هیچ وقت با تو مهربان نخواهد بود...!

2 4 851
ذهن ما انگیزه ها و خواسته ها 3 در حال تایپ

ذهن ما انگیزه ها و خواسته ها

۶ مرداد ۱۴۰۱

ذهن ما بهترین و در عین حال ترسناک بخش وجود ما ، جایی که تخیل در آن شکل میگیرد. تخیل به ما هدف میدهد ، هدف به ما انگیزه میدهد ، انگیزه به ما اراده میدهد و در نهایت اراده به ما قدرت انجام کار ها برای رسیدن به اهدافمان را میدهد ، که همه آنها با یک جرقه در ذهن ما ایجاد میشود. ارتباط بین ذهن ما و خود ما چیز بسیار عجیبی است ، در حالی که به نظر می رسد هیچ ارتباطی با هم ندارند این دو به طرز فوق العاده ای ارتباط محکمی با یکدیگر دارند که به ما یاد آوری میکند ، که افکار ما چه خوب و چه بد به طور مستقیم و غیر مستقیم بر ما و رفتار ما تاثیر میگذارند و در عین حال رفتار ما نیز بر افکار ما تاثیر میگذارد و برای همین همیشه باید تعادل را در بین افکار و رفتار نگه داشت و به آینده ای بهتر امید داشت. و تنها یک چیز است که دسترسی به امید را غیرممکن می‌سازد: ترس از باخت.

0 4 3.5 K
گلخانه مادر بزرگ 1 تمام شده

گلخانه مادر بزرگ

۱۳ تیر ۱۴۰۱

دخترک کوچکی که به گلخانه مادر بزرگ می رود ...

0 0 221
•ماجرا های من با خواهر و برادرم• 1 در حال تایپ

•ماجرا های من با خواهر و برادرم•

۱۶ خرداد ۱۴۰۱

دلت میخواد خواهر بزرگ ترت را منفجر کنی؟ برادرت را چطور؟ دوست داری به یک ماجراجویی در جنگل بروی؟ آن هم با تحمل اخلاق های گند خواهر برادر نوجوانت.. به هر حال، قرار است خیلی خوش بگذرد! با خوردن ما شمالو و نوشابه، توی یه پنجشنبه ی ساکت و آروم، دور از پدر و مادر! آنی، بری و جنا به یک ماجراجویی در جنگل میروند!

0 0 1
دوماه مانده تا... 2 تمام شده

دوماه مانده تا...

۱۱ خرداد ۱۴۰۱

در تمام مدت دوستیمان، ندیده بودم آن طور گریه کند. هر آن منتظر بودم از شدت ناراحتی از حال برود. التماسش می‌کردم آرام باشد. فقط دوکلمه را تکرار می‌کرد: دو ماه... دو ماه... و دوباره مثل ابر بهار اشک می‌ریخت. با چند لیوان آب و چیز شیرینی که به یاد نمی‌آورم چه بود آرام گرفت. خیلی آرام گرفت. برای چند لحظه جیک نزد. حتی نفس هم نکشید. خیره شده بود به دیوار...

0 13 1 K
قوی چون تو (: 1 در حال تایپ

قوی چون تو (:

۲ اردیبهشت ۱۴۰۱

قوی بودن یعنی...

0 0 349
مغازه های فراموشی 1 در حال تایپ

مغازه های فراموشی

۱۹ فروردین ۱۴۰۱

چرا مقصدمان را گم میکنیم؛ گاهی وقت‌ها

0 0 912
دختری که در باران به دنیا آمد 3 در حال تایپ

دختری که در باران به دنیا آمد

۸ فروردین ۱۴۰۱

باران... ترس، وحشت، غم، اندوه، جدایی و... باران معنی تمام این کلمات است... چرا باران را فقط با مهربانی یاد میکنند؟ وقتی در این داستان قرار نیست خبری از مهری باشد... این داستان، داستان انسان های زیادی است که درک میکنند و می دانند باران دو رو دارد: صلح و ویرانی

3 7 3.6 K
سیاه و سفید 0 در حال تایپ

سیاه و سفید

۲۷ اسفند ۱۴۰۰

زندگی منم مثل هر نوجوون دیگه حوصله سر بره نه میدونم چی میخوام..نه میدونم کی هستم..نه میدونم قراره چی بشم.. قراره جوری که خانوادم میخوان بشم؟ یا جوری که خودم میخوام؟ شاید من فقط باید دوباره بچگی کنم..شاید زود بزرگ شدم.. فقط زمان میخوام تا بتونم زندگیمو هضم کنم

0 0 0
مادَرم 3 در حال تایپ

مادَرم

۹ اسفند ۱۴۰۰

من عاشق شدم زندگی خوشبختی را گرفت این داستان کسیه بر باور داشتن عشق بعد ازدواج یک زندگی رو شروع میکنه و بعد کمی مشکلات عاشق میشه اما مادر شوهر از راه میرسه و ماجرایی جدید با بدترین مشگلات شروع میشه تا جایی که ...

0 2 1.6 K
سونامی بیا و منو ببر! 1 در حال تایپ

سونامی بیا و منو ببر!

۲۴ دی ۱۴۰۰

این کتاب به حالت ساده و کودکانه نوشته شده است اما هنوز هم معانی زیادی دارد! اگر از آن دسته از افراد هستید که با خواندن یک کتاب به گریه و یا قهقهه میوفتید پیشنهاد می کنم که این کتاب را نخوانید چونکه باعث میشود اهالی خانه فکر کنند دیوانه شده اید.. قسمتی از کتاب : خیلی آروم و با حالت پچ پچ کنان از خاله پرسیدم :میگماااا خاله شما هم آرزویی دارید؟ _آره عزیزم ،همه آرزویی دارند.. آرزوی من این بود که اقیانوس میبودم و تمااام ماهی ها و جلبک های رقصان با شور و شوق در من زندگی میکردند. دلم میخواست شور میبودم و همه مرا با همان شوری میپذیرفتن و یا حتی دوستم میداشتند!..

0 6 237
استرس زمان 1 تمام شده

استرس زمان

۳ آذر ۱۴۰۰

برشی از زندگی، وقتی گذر زمان و ثانیه‌ها ما را نگران و مضطرب می‌کند گویی دیگر زمانی برایمان باقی نمانده است. با من همراه شو!

0 0 277
اینجا خبری از زندگی کردن 1 تمام شده

اینجا خبری از زندگی کردن

۱۰ شهریور ۱۴۰۰

روایت پسری است با خانواده متوسط در سطح جامعه، که با سختی در دانشگاه درس می‌خواند و طی اتفاقاتی با دختری آشنا می‌شود. اما مشکلات زیادی برای او به وجود می آید. مشکلاتی اعم از مالی و خانوادگی.

0 0 4
درک از لجن زار های دنیا 1 تمام شده

درک از لجن زار های دنیا

۶ شهریور ۱۴۰۰

اینکه حرف هایت را در خودت ریختی چه حسی دارد ؟ من هم مانند تو هستم :) ....... میشه نظر بدی ؟

0 2 502
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.