دانشجو های عاشق
سلام اسم من پارک یون سون هستش دانشجو ام رشته پزشکی من عاشق جونگ هه این شدم اون خیلی جذاب، خوشتیپ، گرم، مهربون و باهوشه با من همراه باشید
سلام اسم من پارک یون سون هستش دانشجو ام رشته پزشکی من عاشق جونگ هه این شدم اون خیلی جذاب، خوشتیپ، گرم، مهربون و باهوشه با من همراه باشید
داستان چهار جوان فرانسوی است که تصمیم گرفتند وارد یک گروه مافیایی بشن اما اتفاقات بدی برایشان رخ میدهد... / به زودی ...
شخصی قربانی فضای تاریک اینترنت شده و پس از اون تصمیم به نابودی این فضای تاریک میشود... / به زودی
پس از اتفاقات جلد اول داستان همچنان ادامه دارد و اتفاقات جدید تریرخ میدهد... / به زودی
خانواده ای که متوجه میشوند فرزند نوزادشان یک اهریمن است... / به زودی
این داستان بر پایه روایت تاریخی نگاشته شده است، که زمان کشته شدن ابومسلم سردار خراسان را به تصویر می کشد
گریال نام تمساح پوزه کوتاه درخطرانقراض می باشدزندگی دختری پزشک راروایت می کندکه گذشته وترس های مبهمی دارداوبایدروزی باترس هایش روبه روشود واولین گام برگشتن به گذشته اوست.... *ایستاده ام.... بگذارسرنوشت راهش رابرود.. من همینجا کنارقول هایت درست روبه روی دوست داشتنت ودرعمق نبودنت.... محکم ایستاده ام....*
رهادختری که بخاطرمشکلی تن به ازدوج بارامین می دهدولی درست درشب عروسی اش همه چیزتغییرمی کند... دیدی پاییزو .. پ چرا دوری ازم .. دوری و میگی حرف از دوری نزن .. این همه عاشقم تو کوری اصلا .. انقد حرف عاشقانه زوری نزن .. عقل و منطقم میگه نه ولی دل عاشقته .. دلم داد میزدت عقل میگفت باشه چته.. معین زد
هلن هر روز خود رو با یک کتاب و یک فنجان اسپرسو بر روی یکی از صندلی های کافه ی مورد علاقه اش به سر میبرد..هر روز بعد از کلاس های دانشگاهش و کارش.با تمام خستگی به کافه میرود غروب دل انگیز خورشید را از پشت ساختمان ها تماشا میکند..در آن کافه هفته ی دوم ماه..و هفته ی سوم ماه روز های دوشنبه بازی مافیا برگزار میشود..و هلن همیشه به همراه آن کتاب و فنجان اسپرسو..به بازیکنان جوان که سعی در برنده شدن دارند نگاه..تا یک روز نگاهی عمیق را حس کرد..آن نگاه عسلی...عسلی ناب..که دل هر دختری را میبرد..بر روی هلن زوم شده بود..ولی برعکس هر دختری این نگاه..تنهایی هلن را زیر و رو کرد..