چاقوی دسته طلایی
جنازه ی مَردی که چاقوی دسته طلایی درون شکمش است روی زمین است. مامور پلیس مهربان به جنازه خیره شده که مامور پلیس سنگدل به همراه پسر جوونی که دستانش با دستبند بسته شده وارد خانه میشود.
جنازه ی مَردی که چاقوی دسته طلایی درون شکمش است روی زمین است. مامور پلیس مهربان به جنازه خیره شده که مامور پلیس سنگدل به همراه پسر جوونی که دستانش با دستبند بسته شده وارد خانه میشود.
داستان دختری که با خانواده اش به خانه متروکه ای میروند که روح واجنه در ان زندگی میکنند و ان دختر برای خلاص شدن از انها باید طلسم ان خانه را بشکنند که در این راه خطرناک به یک...
ما اونقدرا هم که شما فکر می کنین خطرناک نیستیم ...! من بهرادم و 13 سالمه و توی یه مجموعه ی فوق سری مخصوص خ.آ ها به اسم "د.ب.ی.خ" کار می کنم. تو این راه به کسی برخورد می کنم که بهترین دوستم می شه . حالا من یا باید دوستم رو از دست بدم ...یا از دست مجموعه ای که آرزوم بوده توش باشم فرار کنم ... به نظر تو دفتر عزیزم کدوم کار رو بکنم بهتره ؟
داستان در مورد روانشناسی مبتلا به بیماری تجزیه هویت هست که دارای دو شخصیت" (درآینده)آگاه نسبت هم" به نام های آدریان و آلن که آدریان شخصیت ( اصلی)روانشناس موفق شیک پولدار و آلن شخصیت پارانوئيد و دچار توهمات گوناگون آدریان معتقد هست که آلن فردی روانپریش و بیمار هست و باید این شخصیت بیمار از خودش دور نگه داره و آلن معتقد هست آدریان فردی شیاد سودجو هست و با بیمار جلوه دادن اشخاص سالم قصد دارد از آنها سواستفاده مالی کند آلن سعی دارد آدریان پولپرست حیله گر از خودش دور کند. به نظر شما حق با آدرین هست یا آلن و بلاخره کدام یک از این دو شخصیت شکست میخورد و برای همیشه ناپدید میشود؟؟؟
زمانی که صلح فایده نکرد و به خشونت روی آوردند برای نجات همگان..
_زندگی همش یه بازیه منم توی یکی از همین بازیای کثیف عزیز ترین کسم از دست دادم جلوی خودم مرد ازم کمک خواست ولی نتونستم براش کاری کنم نتونستم... قسم می خورم انتقامشو بگیرم. قسم میخورم کسی که کشتشو بکشم........
DNA, Time and Parallel Worlds : Book 1 - Althea در شهر “آرل” فرانسه دختری به نام آلتیا همراه با مادرش، ماریا زندگی میکند. سلسه اتفاقات مرموزی زندگی آنها را تغییر میدهد. آیا مادرش درمورد گذشتهشان دروغ گفته؟ چه رازی را پنهان میکند؟ شاید هم آلتیا برای انکار بیماریاش به توهمات بیاساسش متوصل شده... اما هربار اتفاقی جدید، او را به سمت معمایی بزرگتر و پیچیدهتر راهنمایی میکند. معمایی که شاید راز بزرگی در آن نهفته است…
دستی بر موهای سیاهش کشید. چشمان آبی آیینه مانندش تصویر شهر پر آشوب را منعکس می کرد.پرونده پیچیده ای بود.پرونده ای که گذشته را به حال وصل می کرد. گذشته ای گیج کننده و خطرناک...
پراو، آخرین نوآوری بشریت. هوش مصنوعیای که به جای شما انتخاب میکند و تصمیم میگیرد. بهار، دختری که سراسر زندگیاش را با تردید سر کرده و همیشه در انتخاب عاجز بوده، با سازمانی روبرو میشود که راه چارهای پیش پایش گذاشته. سیستمی که بر اساس شخصیتش تصمیم میگیرد که چه انتخابی برایش بهتر است و علاقهمندیهایش را شناسایی میکند.
من کارآگاه "رابینسون دی هاواک" هستم.مثل تمام کار آگاه ها هدفم پیدا کردن مجرمان واقعی و تحویل اونا به قانون هست.ولی یک تفاوت عمده با خیلی ها دارم من قبل از اینکه حادثه ای یا اتفاق مهمی رخ بده اونو بصورت رمزنگاری شده و نمادگرایی شده تو خواب میبینم بعد از رمزگشایی اون خواب توسط دوست وهمکارم "تونی نایجل" میتونم تا "حدودی!"اون اتفاق رو پیش بینی کنم...
دکتر هنری جونز تصمیم گرفت روی آن پسران دوقلو آزمایشی عجیب انجام دهد هنری جونز سعی داشت بفهمه اگر پسران دو قلو در محیط و شرایط کاملا مساوی برابر بزرگ بشوند رفتار گفتارشون کاملا هم زمان و مشابه هست...
رمان عشق بی رحم شب عروسی مرینت و آدرین مرینت دوست نداشت با آدرین ازدواج کنه ولی آدرین اون رو مجبور کرد که باهاش ازدواج کنه آقا گفت: مرینت دوپنگ چنگ شما را به عقد داعم آدرین آگرست در بیا ورم املی: عروس رفته گلاب بیاره آقا دوباره گفت: مرینت دوپنگ چنگ شما را به عقد داعم آدرین آگرست دربیاورم کلویی عروس رفته گل بچینه آقا گفت: مرینت دوپنگ چنگ شما رو به عقد داعم آدرین آگرست دربیاورم مرینت:.... ب...... ب...... ب...... بله آخر شب بود مرینت رفت تو ماشین آدرین آدرین داشت با مامان بابا ی مرینت حرف میزد آدرین یه قاتل بی رحم بود اما مرینت نمیدونست آدرین مامان بابا مرینت رو کشته بود روبات جای اونا گذاشته بود آدرین اومد پایین و پیش مرینت نشست مامان بابا ی مرینت از مرینت خداحافظی کردن مرینت با آدرین به خونه ش رفت ولی مرینت آدرین رو دوست نداشت ولی به خاطر مادر و پدر روباتش مجبور بود
《سعی کن آروم باشی میکائیل!》 《کم کم دیوونهم میکنه!》 《ولی اون واقعی نیست!》 《پس چرا انقدر واقعی گریه میکنه؟چطور شونهم از اشکاش خیس میشه؟》