ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
قلبی برای اژدهای یخ زده 0 در حال تایپ

قلبی برای اژدهای یخ زده

۲۲ خرداد ۱۴۰۴

خلاصه داستان «قلبی برای اژدهای یخ‌زده» اینه: در دنیای جادویی آتالورا، اژدهایی یخ‌زده به نام الریک، که در گذشته پادشاهی عاشق بوده، به خاطر یک جادوی تاریک قلبش یخ زده و امیدش را از دست داده. دختری به نام سورا که قلبی آتشین و مهربان دارد، تصمیم می‌گیرد او را نجات دهد. وقتی سورا با عشق و مهربانی به الریک نزدیک می‌شود، جادوی یخ شکسته و الریک دوباره به انسان تبدیل می‌شود. آن‌ها با هم قلمروی جدیدی به نام «قلمرو عشق» را می‌سازند که در آن آتش و یخ کنار هم زندگی می‌کنند و عشق بر همه چیز غلبه می‌کند.

0 0
اـشـرافـی ـزاده ـقلـاـبـی ?✨ 0 در حال تایپ

اـشـرافـی ـزاده ـقلـاـبـی ?✨

۲۱ خرداد ۱۴۰۴

انیسا دختری نجیب در خانواده محترم و عزت افزون ولی روزی که ناگهان تصمیم می‌گیرد یک نفر را به عنوان راننده شخصی‌اش انتخاب کند، اما نمی‌داند این راننده، همان عضوی از خانواده اصلی اوست که برای خوش‌وبش نیامده... از طرفی، فردی خل و چل وجود دارد که با شخصیت اصلی داستان به شدت مشکل دارد. در حالی که همه‌چیز پیچیده‌تر می‌شود، آنیسا تازه متوجه می‌شود که خانواده‌اش به دو قسمت تقسیم شده و او باید با یکی از آن‌ها همراه باشد... (اوخی ?)

0 0
فقط من یادم هست 2 در حال تایپ

فقط من یادم هست

۲۱ خرداد ۱۴۰۴

قصه ای از گذشته های دور یه مادر که برای دخترش در حال روایت هست

0 0 648
از سالن‌های سخنرانی تا عشقی جاودان 0 در حال تایپ

از سالن‌های سخنرانی تا عشقی جاودان

۲۰ خرداد ۱۴۰۴

آشنایی دختر و پسری در دانشگاه و سپس عشق ابدی

0 0
ساکورا さくら 1 در حال تایپ

ساکورا さくら

۱۸ خرداد ۱۴۰۴

ساکورا دختری دبیرستانی، 17 ساله و تنها در کوچه های تاریک و خلوت توکیو که اتفاقات ناگواری برایش رخ میدهد. ((از خوندنش پشیمون نمیشید.))

0 2 1.4 K
آقای آبی 2 در حال تایپ

آقای آبی

۱۸ خرداد ۱۴۰۴

نامه‌ای آمد. داستانی ساخت، احساسی برافراشت. اما پشت واژگانش رازی بود که هیچ‌کس جز «او» از آن خبر نداشت. جایی در انتهای نامه‌ها، برای یک دوشیزه‌ی تمام‌عیار؛ او مرا خورشید صدا زد... خورشیدِ آقای آبی

0 0 1.7 K
شهر ناپیدا و کلید زمان 0 در حال تایپ

شهر ناپیدا و کلید زمان

۱۷ خرداد ۱۴۰۴

در دل یک جهان موازی و مرموز، شهری وجود دارد که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را ببیند یا پیدا کند؛ شهر ناپیدا. تنها راه ورود به این شهر، داشتن «کلید زمان» است، شیئی جادویی که توانایی سفر در زمان را به دارنده‌اش می‌دهد. داستان درباره نوجوانی به نام آراد است که به طور اتفاقی کلید زمان را پیدا می‌کند و وارد شهر ناپیدا می‌شود. در این شهر، او با موجودات عجیب و قوانین جدید زمان روبه‌رو می‌شود و درمی‌یابد که سرنوشت جهان واقعی و شهر ناپیدا به هم گره خورده‌اند. آراد باید راز کلید را کشف کند و با دشمنان زمان مبارزه کند تا تعادل جهان‌ها را حفظ کند.

0 0
شهر ناپیدا و کلید زمان 0 در حال تایپ

شهر ناپیدا و کلید زمان

۱۷ خرداد ۱۴۰۴

دل یک جهان موازی و مرموز، شهری وجود دارد که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را ببیند یا پیدا کند؛ شهر ناپیدا. تنها راه ورود به این شهر، داشتن «کلید زمان» است، شیئی جادویی که توانایی سفر در زمان را به دارنده‌اش می‌دهد. داستان درباره نوجوانی به نام آراد است که به طور اتفاقی کلید زمان را پیدا می‌کند و وارد شهر ناپیدا می‌شود. در این شهر، او با موجودات عجیب و قوانین جدید زمان روبه‌رو می‌شود و درمی‌یابد که سرنوشت جهان واقعی و شهر ناپیدا به هم گره خورده‌اند. آراد باید راز کلید را کشف کند و با دشمنان زمان مبارزه کند تا تعادل جهان‌ها را حفظ کند.

0 0
پرواز در لانه مار 0 در حال تایپ

پرواز در لانه مار

۱۵ خرداد ۱۴۰۴

سوها دختری که نمیدونست کیه وقتی هویت خودشو می‌فهمه نمیتونه باهاش کنار بیاد و خیلی با خانواده اش متفاوته او از قوانین خانه خوشش نمیاد و میخواد تغییر بده آیا موفق میشه؟؟؟

0 0
رفتم تا خودم را برگردانم 1 در حال تایپ

رفتم تا خودم را برگردانم

۱۲ خرداد ۱۴۰۴

در دل روزهایی که شبیه به‌هم می‌گذشتند، جایی میان تکالیف ناتمام، سکوت‌های کش‌دار و لبخندهایی که فقط نقاب بودند، دختری ایستاده بود؛ دختری با چشمانی خسته از دیدن رفتن‌ها، با قلبی پُر از چیزهایی که نگفته باقی ماندند... زندگی‌اش پر از حس‌هایی بود که نه فریاد شده بودند، نه حتی شنیده. فقط درونش مانده بودند، لایه‌لایه، مثل بغضی کهنه. تا اینکه روزی ناخواسته، خانه و شهری که تمام خاطرات تلخ و شیرینش از کودکی تا حال را در دل داشت، پشت سر گذاشت. نه برای شروعی تازه، بلکه فقط برای فرار از تکرار... و یافتن خود واقعی. اما نمی‌دانست آن کوچ، آغاز مسیری‌ست که قرار است شکل زندگی‌اش را برای همیشه تغییر دهد؛ شهری تازه، آدم‌هایی با رازهایی عجیب، اتفاقاتی دور از ذهن، و ماجراهایی که او را از دل تاریکی، آرام‌آرام به سمت نور می‌کشند. آدم‌هایی که هر کدام دنیایی در دل دارند. در شهری جدید، جایی که مرز میان واقعیت و خیال تار می‌شود، او با ترس‌ها و امیدهایش روبرو می‌شود و قدم به قدم، خود واقعی‌اش را کشف می‌کند؛ داستانی از عبور، از خودی که گم شده، از احساسی که خاموش بود، و از دختری که در دل ماجراجویی و وهم، آرام‌آرام خودش را دوباره می‌سازد و باری دیگر متولد میکند...

0 0 212
ماجراجویی کامینا 0 در حال تایپ

ماجراجویی کامینا

۱۲ خرداد ۱۴۰۴

کامینا پسری ماجرجو است و 12 ساله از تهران است

0 0 0
غرش اژدها 0 در حال تایپ

غرش اژدها

۴ خرداد ۱۴۰۴

داستان داستان داستان داستان داستان داستان داستان داستان داستان داستان

0 0 0
صبح‌ها در مقابل خود 1 در حال تایپ

صبح‌ها در مقابل خود

۲ خرداد ۱۴۰۴

سلسله متن‌های کوتاه که قرار است بنویسم، بازتابی است از سفر درونی یک انسان عادی در مسیر خودشناسی ، تفکر فلسفی و تغییر. هر داستان، مثل یک آینه، احساسات، تردیدها، توهم‌ها و آرزوهای ما را نشان می‌دهد — آینه‌ای که نه فقط چهره ما را، بلکه وجودمان را نمایان می‌کند. این نوشته کوتاه به نام چهارراه زندگی به تأملات فلسفی درباره جبر و اختیار، قطعیت و توهم، و خودشناسی می‌پردازه. داستان در ابتدا به روال معمول نگاه کردن به اطراف و چراغ‌ها اشاره می‌کنه، اما بعد سوالاتی اساسی درباره سرنوشت و تقدیر مطرح می‌کنه. اینکه اگر بدون توجه به قوانین و احتیاط‌ها عمل کنیم، باز هم سرنوشت از ما محافظت خواهد کرد؟ در مجموع، این متن یک تأمل فلسفی و انتقادی درباره زندگی، سرنوشت، خودشناسی و توهم قطعیت در دنیای مدرنه.

0 1 263
☆《جنون قدرت》☆ 1 در حال تایپ

☆《جنون قدرت》☆

۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

فرشته طلایی قویترین فرشته جنگ خداوند ، مورد آزمایش قرار می‌گیرد و ویژگی های مختص انسان را دریافت می‌کند ، خداوند با اینکار قصد دارد به همه عالمیان بفهماند لیاقت عقل و اختیار انسانی را فقط خود انسان دارد. فرشته از اختیار و هوای نفس جدید خود بسیار شگفت زده و وسوسه می‌شود. درکنار آنها قدرت های یک فرشته را نیز در دستان خود دارد که باعث می‌شود طمع قدرت و جاه طلبی بسیاری او را فرا بگیرد و شورش کند و تمام جهان ها را نابود کند و جهان خود را بسازد....آری جنون قدرت!! در آن سوی داستان شخصیت اصلی ما یعنی سیاوش برگزیده الهی می‌شود تا برای جلوگیری از این فاجعه به جهان جدیدی که فرشته از تکه های چند جهانی تصرف شده آن را تشکیل داده است پا بگذارد ...اما همه چیز آن گونه که باید نیست... با سیاوش در ماجرا های راز آلود و ماورایی اش همراه باشید. داستانی برگرفته از مطالعات در ساختار جهان از نظر قرآن و احادیث و پرداختن به شخصیت های ایرانی در کنار شخصیت های معروف در چند جهانی. توجه شود تمام اتفاقات ، نام ها ، شخصیت ها و مکان ها صرفا ساخته ذهن است و یا برگرفته از مطالعات در این زمینه است. با اینحال که داستان برگرفته از مطالعات واقعگرایانه و حقایق مذهبی است ، خط داستانی و اتفاقات و رخداد ها کاملا ساخته تخیلات است و هیچگونه صحت مذهبی یا حقیقی ندارد و صرفا برای تشکیل داستانی زیبا و مخاطب پسند نوشته شده است. امیدوارم از داستان لذت ببرید.

1 0 853
یازده 5 در حال تایپ

یازده

۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴

قسمت اول به اسم طعم خون میخواستم بازخورد خواننده ها رو ببینم که اگر مثبت باشه ادامه داستان رو بنویسم. داستان بازگویی قتل های انجام شده توسط یک قاتل هست.

0 6 3.1 K
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.