سردرگم
این بار مریم سردرگم تر از همیشه است.
برات پیش اومده که به مکانی بری و فکر کنی که انگار قبلا اونجا بودی ؟
فرشته و انسان عاشق به خودکشی داستانی است درباره ی زندگی انسان ها درسال ۳۳۲۱ ........ پسری به اسم آنوس که جادوگری قدرتمند است شوخ طبع اما عاشق به خودکشی است . آنوس به طور اتفاقی با دختر دبیرستانی به اسم اِرینا اشنا می شود و طی یک عملیات کاری برای مدتی با هم همسفر می شوند..... ارینا تاثیر به سزایی در زندگی انوس میگذارد و ان دو راز ها و اسرار جادویی ممنوعه ی زیادی را باهم کشف میکنند......
وقتی مجبوری برای بدست آوردن بعضی چیزا کاری رو بکنی که فکرشم برات غیر ممکنه ولی باعث شه که نتونی تا آخر عمر از کسی دل بکنی...
اتفاقاتی که برای بریتچ افتاده... تراژدی ترین و درام ترین اتفاقاتی است که میشه آن را تجربه کرد... یک درام وحشتناک...
....دختری ک عاشق شده و این حس فراموش نشده بعد از چند سال پسر رو میبینن و در یک ماموریت با هم کلی حرف میزنند جنگو و کل کلی و بعضی جاهاشم کلی عشقولانهههه
رمان عشق بر باد رفته ژانر: عاشقانه، تراژدی. نویسنده: سیده روژان سید نوری. مقدمه: گاهی مجال یک نگاه کردن هم نیست به کسی که عاشقانه دوستت دارد، اما تو دلت با کس دیگریست. درست است که انسان یک بار عاشق میشود؟ چرا؟ چطور میشود سرنوشت، قلب دو نفر را نشانه بگیرد؟ بدون در نظر گرفتن حقایق و رازهای گذشتهاش؟ حتی نگاه نکردن به ضرری که در آن عشق وجود دارد! ممکن است هرگز عشقت را فراموش نکنی، ممکن است تا ابد قلبت با یادآوری خاطرات او بتپد. ممکن است عشقت را به دست بیاری، ولی تا همیشه در حسرتش بمانی! زندگی همین است، همین پستی و بلندیهایش، همین حسرت و آرزوهایش و همین واقعیتهای تلخ سرنوشتت... خلاصه: میدانی؟ من روزی عاشقترین دختر بودم! دلم برای چشمهای معصومش به یغما میرفت. وقتی میخندید چال گونهاش تار و پودم را به لرز میآورد، نمیدانم چه شد؛ به خودم که آمدم دیدم دارم با کسی عقد میکنم که از بچگی کابوس زندگیام بود. کاش بازیچهی دست پسرعموهایم نمیشدم! نمیدانم، شاید من تقصیر دارم که از بچگی حتی مادرم هم ترکم کرد، حالا من ماندهام با عشقی ممنوعه در ذهنم و رازهای ترسناک سرنوشتم و بس! کانال روبیکا: https://rubika.ir/joinc/ECFFBDE0XHSIVOCCMOEGIACEYTUVQWBB
سلاااااام !!! من لی داهیون هستم ! داستان از جایی شروع میشه که دختری به نام جانگ گون یو عاشق پسری به نام کیم چو هیون میشود . در طول این روز ها دوست گون یو یعنی لیم جو یو و چو هیون متوجه میشوند که .... و یک شب یک اتفاق بد برای گون یو می یوفته . این داستان زیبا کره ای را از دست ندهید . اسم فیک : گل مُرده نویسنده : لی داهیون
شاید شما هم پیرمردی را که با ویولن کهنهاش زندگی میآفریند دیده باشید
پیروزی در مبارزه او را به معشوقش میرساند و شکست همهٔ آرزوهایش را خواهد ربود
سلام من امینم و اینم اولین رمان منه ، این رمان ژانر های ترسناک ، درام ، کمدی و عاشقانه داره . منتخب ، کلمه جالبیه ، هرکس توی زندگی مجبور به انتخاب هایی میشه ، یعنی اتفاقاتی که قراره برامون بیفته رو خودمون انتخاب می کنیم ، اما نه ، همیشه خودمون انتخاب نمیکنیم ، انتخابمون میکنن ، و کسایی که انتخاب میشن اسمشون میشه منتخب ، ما منتخبا هیچ حق انتخابی نداریم و باید اجازه بدیم سرنوشت هرکاری میخواد بکنه ، من امینم ، فکر میکردم دارم به یک منتخب کمک میکنم اما نه، من منتخب بودم ........ دوستان رمان در اصل از قسمت دوم شروع میشه و قسمت اول فقط یک معرفی هست . دوستان لطفا اگر مشکلی داشت ببخشید اولین بارمه . با تشکر لطفا نظرتونو بگین
ادامهی داستان کوتاه «قرنطینه» که قبلاً نگاشته بودم و در این قسمت به ادامهی آن میپردازم.
چیزی را از تو گرفته اند ولی نمیتوانی آن را پس بگیری... غرورت را شکسته اند، اما نمیتوانی عقده ات را خالی کنی... آبرویت را برده اند، ولی آب ریخته شده را نمیتوانی جمع کنی... زندگی ات را نابود کرده اند، اما نمیدانی چکار کنی... افرادی مثل آن ها هنوز هم در خیابان ها قدم میزنند بدون اینکه خطری تهدیدشان کند... افرادی قلدر که زندگی ها را خراب کرده ولی با خیال راحت زندگی خودشان را میکنند... چه کار میکنی؟... خودکشی؟... احمقانه است! وقتی میتوانی کسی را بکشی، آنوقت میخواهی خودت را خلاص کنی؟... اگر به نجوای ابلیس گوش فرا دهی، تنها یک کلمه میشنوی..."انتقام" اما به راستی لذتی که در بخشش هست، در انتقام نیست؟ پ.ن: خواهشمندم دوستان زیر شانزده سال داستان را مطالعه نکنن، چون ممکنه روتون اثر منفی بزاره،ممنون.