ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
کلاویه های بی صدا 1 تمام شده

کلاویه های بی صدا

۱۸ فروردین ۱۴۰۲

کلاویه های بی‌صدا داستانی است که پایان غیرمنتظره ای دارد و اگر کسی پایان داستان را پرسید به او واقعیت را نگویید...

0 2 888
جرقه ی عشق در بهشت 2 در حال تایپ

جرقه ی عشق در بهشت

۱۸ فروردین ۱۴۰۲

جرقه ی عشق در بهشت دختری که با دوستان خود به دانشگاه می رود و با استاد دانشگاه خود وارد جنگ و جدال می شود و بلا هایی بر سر هم می اوردند و در اخر سر یک اتفاق ......

1 4 3.3 K
آسمان مهتابی 1 تمام شده

آسمان مهتابی

۴ فروردین ۱۴۰۲

این حقیقت نداشت. ما هر چیزی که می خواستیم، داشتیم. خانه کوچکی که زیر سقفش زندگی می کردیم، آسمان بالای سرمان و غذایی که در سفره بود... و البته یکدیگر.

0 2 946
فراموشی 1 تمام شده

فراموشی

۴ فروردین ۱۴۰۲

خاطرات فرارند؛ مثل ماهی در یک قدمی تور ماهیگیری...

0 3 300
فرار از یتیم خانه 1 در حال تایپ

فرار از یتیم خانه

۲ فروردین ۱۴۰۲

باید امشب از اینجا فرار کنم ؛ اما با این پا ؟ با این دست ؟ غیر ممکنه بتونم . ولی باز باید شانس خودمو امتحان کنم . امشب از اینجا می زنم بیرون ...

0 0 620
ساعت چهار صبح 1 تمام شده

ساعت چهار صبح

۲ فروردین ۱۴۰۲

کسی باشد که با جون و دل به تک تک کلماتی که از دهانت بیرون می‌آید گوش بسپارد اما زمان دیدار شما بسیار کم است و او مثله همیشه بدون خداحافظی در دل آسمان گم میشود....

0 0 449
آرزوی بزرگ 4 در حال تایپ

آرزوی بزرگ

۲۳ اسفند ۱۴۰۱

(: لطفا نظر دهید :) فصل بعدی کلی شخصیت جدید بهش اضافه می شه . پس از دستش ندین . اگه می خوای آرزویی که نمی دونی چیه رو برآورده کنی همین امشب جملات پایین رو با دو تا از دوستات بخون ... «دیدجَ یِوداج میریگبِدای نومدِیدجَ یِاتسود اب نومدِوخ هنوخ هنوخ میربِ میربِ دیاب تشوِنِرسَ شیپ میربِ میربِ میربِ دیاب هناشاک ات هناخ زاَ» بعد چشماتونو ببندین و سه بار بشت سر هم بگین : «میربِ مهَ اب»

0 0 3.7 K
من زندم!? 0 در حال تایپ

من زندم!?

۱۸ اسفند ۱۴۰۱

تهیونگ و جانکوگ عاشق همن و تهیونگ میمیره و تنها نامجون دلیلش رو میدونه

0 0
من زندم! 0 در حال تایپ

من زندم!

۱۸ اسفند ۱۴۰۱

جانکوگ و تهیونگ عاشق همن ولی تهیونگ خودکشی میکنه و کوک افسرده میشه و فقط سرگروه دلیلش رو میدونه و اعضا هرجور شده میفهمن

0 0
تمان من 0 در حال تایپ

تمان من

۱۶ اسفند ۱۴۰۱

نام رمان: تمام من نام نویسنده: غزل ابراهیمی(نفس.غزل.84) ژانر: عاشقانه، طنز. خلاصه رمان: دختری شیطون به نام رها که برای دانشگاه‌ش از گیلان به تهران انقالی می‌گیره و در خونه‌ای که پدرش خریده زندگی می‌کنه... زمان زیادی از اومدن‌ش به دانشگاه نمی‌گذره که استادی جذاب میاد و دل دختر داستانمون و می‌بره؛ ولی بروز نم‌یده و میره تو جلد مغرور خودش می‌ره. مقدمه: تو نهایتِ عشقی نهایتِ دوست داشتن و در لابلای این بی نهایت ها چقدر خوشبختم که تو سهم قلب منی...

2 0
سر من را بِبَُرید... 3 تمام شده

سر من را بِبَُرید...

۱۲ اسفند ۱۴۰۱

دستم را روی پاهای برهنه و زخمی‌ام که رد طناب دور مچ‌هایش به وضوح دیده می‌شد کشیدم:«مگه من برای خودم می‌گم؟! من که از خدامه همین فردا بگیرن سرمو ببرن! حداقل از شر دَنی و این زندگی کثافتی خلاص می‌شم... تازه ممکنه تبدیل به یه کباب گوشت انسان خیلی خوشمزه بشم که به مراتب خیلی از این زندگی مفیدتره.» اجزای سلول‌هایم که پس از پخته شدن توسط بهترین آشپزهای گاوی و گوسفندی کاملا تخریب شده‌اند را تصور کردم که درون معده‌ی سران شهر مثل گربه‌ها و سگ‌ها یا حتی شیرها و پلنگ‌ها کاملا هضم می‌شوند و در ساختار بدن ‌آن‌ها قرار می‌گیرد؛ گویی که من هم عضوی از بدن آن‌ها شوم...

1 6 763
من خونه نیستم! 2 تمام شده

من خونه نیستم!

۶ اسفند ۱۴۰۱

داستان درباره نوجوانی به نام مهتا است که پدر و مادرش چند سالیست از هم طلاق گرفتن . مهتا هم دوره ی نوجوانی اش را با درد و رنج بسیار زیادی میگذراند و اتفاقات بسیار زیادی در این مسیر برایش رقم میخورد...

0 0 968
دژاوو 7 در حال تایپ

دژاوو

۵ اسفند ۱۴۰۱

او دقیقا کنارم نشسته بود..با یک لیوان قهوه در دستانش.. و من برای دومین بار بود که او را میدیدم اما احساس عجیبی داشتم هیچوقت با او حرف نزده بودم... او فقط یک غریبه بود ولی من وقتی نگاهش میکردم،میتوانستم قسم بخورم او جایگاهی در خاطراتم دارد نمیدانستم او کیست..نمیدانستم او را کجا دیده ام..نمیدانستم او هم همان حس را دارد یا نه.. فقط میتوانستم بگویم که این یک دژاوو است...

7 11 10.2 K
مه در جنگل ریون وود 1 تمام شده

مه در جنگل ریون وود

۲۱ بهمن ۱۴۰۱

جنگل ریون وود! جایی که اتفاقات، آن طور که فکر می‌کنیم نمی افتند. بعضی اوقات، حتی یک بازی ساده می‌تواند مسابقه ای برای بقا باشد. باید برای ورود به این جنگل، دل و جرعت داشته باشید. اگر دارید...پس...وارد شوید و لذت ببرید!

1 4 6 K
زمین در نابودی 1 تمام شده

زمین در نابودی

۱۴ بهمن ۱۴۰۱

کتاب اول : روزی که یخ اتش گرفت جهانی که به سوی نابودی میرود.ظلمی به همگان روا میشود. کسی نمیداند که چه در پیش است.پسری به دنبال پادشاهی پدرش،ملکه ای در عطش انتقام و رازی که جز تلخی هیچ ندارد.اغاز یک پایان در راه است.قدرتی تاریک در نظاره این جهان و منتظر تا ...

0 0 1.1 K
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.