ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
دروگر سیاه (Black Reaper ) پیش نمایش 1 در حال تایپ

دروگر سیاه (Black Reaper ) پیش نمایش

۱۹ تیر ۱۴۰۱

داستان درباره زندگی پسری بی نام و نشون که به عنوان یه آدم کش بزرگ شده ، ولی بعد از شکست در یکی از ماموریتاش تصمیم میگیره مسیر جدیدی رو آغاز کنه و در طول این مسیر حوادث و خیانت های زیادی رو میبینه. آیا میتونه از همه ی اون ها به سلامت عبور کنه ؟ و یا تسلیم سرنوشت تلخش میشه؟

3 0 1.3 K
ستارگان مرگ 4 در حال تایپ

ستارگان مرگ

۱۱ تیر ۱۴۰۱

در اعماق فضا حماسه ها ، داستان هایی شنیدی را رقم می زند ، داستان هایی که زمانی متعلق به مردمانی از تبار خاک بودند و همانند نور ستارگان سال های سال مسافتی عظیم را پیموده اند تا بیان شوند . تا درک شوند ، تا جست و جو شوند و دست آخر پیدا شوند . شروع این ماجرا شاید متعلق به گذشته یا حال نباشد ، حتی شاید هیچ وقت در آینده اتفاق نیافتد امّا ... همه ی ما می دانیم روزی ستاره ای که به دورش می چرخیم می میرد چه بسا این ستاره خورشید باشد یا خدایانی خیالی که ما را بردگان خودشان کرده اند ! و باعث تولدی نو می شود ، تولدی که تغییر به همراه دارد و این شروع داستان ما است ، این آغاز است ...

2 7 4.7 K
تاس برزخ༶⋆˙⊹ 0 در حال تایپ

تاس برزخ༶⋆˙⊹

۷ تیر ۱۴۰۱

من کار درست رو انجام دادم، ولی دارم بخاطرش تقاص پس میدم.. هفته هاست که توی برزخ گیر افتادم.. ممکنه استحقاق این تنبیه رو داشته باشم ولی باید برگردم! ".⋆。˙‧̍̊。˙...... مادلین قهرمان نیست، اما خوب بلده نقش بازی کنه حتی زمانی که تنها امیدش یه تاس و چندتا گناه کار مثل خودشه

0 0 0
دروگر سیاه (Black Reaper ) فصل 1 1 در حال تایپ

دروگر سیاه (Black Reaper ) فصل 1

۵ تیر ۱۴۰۱

دوستان این متن اولیس و هنوز ویرایش نشده ، امیدوارم با نظراتتون من رو راهنمایی کنید

0 0 5.5 K
الفبای وحشت 0 در حال تایپ

الفبای وحشت

۵ تیر ۱۴۰۱

آنا بچه ای با خوصوصیات خارق العاده خودش است که با پا گذاشتن به یک مدرسه ی متروکه زندگیش تغییر میکند. حالا آنا باید دنبال راه برگشت به خانه و فرار از دست موجودات عجیبو غریب و شگفت انگیزی باشد! موجوداتی به نام الفبا!

0 0 0
کریس واتسون و زندگی جدید 0 در حال تایپ

کریس واتسون و زندگی جدید

۲۶ خرداد ۱۴۰۱

دور بودن از خانه ترسناک است ، نه ؟؟ خب این اتفاق برای کریس واتسون و دوستانش افتاد. آنها طی اتفاقی ناگوار وارد جهان دیگری این شدند. جهانی متفاوت با آدم هایی متفاوت. حالا آنها با چالش های زیادی در این جهان رو به رو هستند.

0 0
وارثان (سرآغاز) 1 در حال تایپ

وارثان (سرآغاز)

۲۲ خرداد ۱۴۰۱

تقدیر موجود عجیبی است؛ موجودی بی رحم که نسخه زندگی ما را از همان ابتدای تولد برایمان می پیچد و ما را با آن به دام می اندازد. بسیاری از از انسان ها در طول زندگی شان سعی کردند تا تور این صیاد ماهر را پاره کنند و خود را نجات دهند؛ اما حیف که اکثر ما مگس صفت ایم و مگس را توان رهایی از دام عنکبوت نیست. اما شخصیت داستان ما این گونه نیست، او از تبار بت شکنان است و میخواهد رسالت اجدادش را کامل کند، چرا که او عضو «وارثان» است...! حال بیایید تا با هم به نظاره اش بنشینیم و ببینیم که او می تواند یا او هم طعمه است؟...

1 0 236
•ماجرا های من با خواهر و برادرم• 1 در حال تایپ

•ماجرا های من با خواهر و برادرم•

۱۶ خرداد ۱۴۰۱

دلت میخواد خواهر بزرگ ترت را منفجر کنی؟ برادرت را چطور؟ دوست داری به یک ماجراجویی در جنگل بروی؟ آن هم با تحمل اخلاق های گند خواهر برادر نوجوانت.. به هر حال، قرار است خیلی خوش بگذرد! با خوردن ما شمالو و نوشابه، توی یه پنجشنبه ی ساکت و آروم، دور از پدر و مادر! آنی، بری و جنا به یک ماجراجویی در جنگل میروند!

0 0 1
در حصار مرگ 0 در حال تایپ

در حصار مرگ

۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱

من مرگم و تو زندگی ....... من تاریکی هستم و تو روشنایی.... من نفرتم و تو عشق........ نمیخوام بهت صدمه بزنم .... +قرار نیست بهونه ای برای زندگیت باشم لعنتی ....درافتادن با من یعنی مرگ .بهت رحم نمیکنم . + شکست نمیخورم .... تو مغروری .....یک احمق .....چرا بیخیال نمیشی؟....درسته که من و تو متفاوت هستیم اما هر دو ما یک شباهت داریم.......هر دو قلب هایی از جنس شیشه داریم . میخوام هر طور که شده مراقب اون قلب شیشه ای باشم....پس..... زندگی در حصار مرگ اسیر شو!

0 0 0
لمس اب و خاک 2 در حال تایپ

لمس اب و خاک

۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

یک دنیای جدید و هفت سرزمین که توسط شاهزاده رهبری میشه . سرزمین هایی که توسط فرزندان موجود نگهداری میشه . در یکی از این سرزمین ها مردی جوان زندگی میکنه که برای محافظت از خانوادش باید تا پای جان با غول ها بجنگه اما جنگ و خونریزی همیشه یک پیروزی شیرین رو به ارمغان نمیاره .

0 0 4.2 K
HOKKAM 0 در حال تایپ

HOKKAM

۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱

به درک! به درک که پسرمههه!! بکشیدش تا همه بفهمن هیچ اشرافی ای نباید با زاغه نشینا ازدواج کنه؛ اگه اون فرزند برگزیده کوفتی به دنیا بیاد میخای چه غلطی کنیم؟! اونوق نه من شاه میمونم نه تو وزیر... اگه دستمون رو بشه دیگه مردم تف تو صورتمون نمیندازن...

3 0
حُس 6 در حال تایپ

حُس

۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

حس اون روز یاد گرفت....

1 2 2.5 K
جنگل مردگان 9 در حال تایپ

جنگل مردگان

۱۹ اسفند ۱۴۰۰

لطفا همه ی قسمت ها رو بخونین و نظرتونو برام بنویسین . ? صدای مهیب و ترسناکی به گوش می‌رسید،انگارکسی راشکنجه می‌کردند.هیچ کس آن اطراف نبود اماصدای قدم ها در فاصله‌ی خیلی نزدیک شنیده می‌شد، می خواست فرار کند ولی نمی توانست . پاهایش سنگین شده بودند و به زور آن‌هارا روی زمین می کشید ، به شدت نفس نفس می زد ، خس خس سینه اش فضا را پر کرده بود ازطرفی گذر باد از لابه لای شاخ و برگ درختان صدایی شبیه به زوزه ی گرگ زخمی به وجودمی آورد. هوا کم کم تاریک شد با تاریکی هوا نورهایی درمیان شاخ وبرگ درختان سوسو می کرد،صدای قدم ها نزدیک و نزدیک‌ترشد ، از وحشت فریاد زد اما صدایش بلند نمی شد درست مثل اینکه چیزی درون گلویش مانع بیرون آمدن صوت شود و این ترسش را افزود. آسمان تاریک همچون چادری سیاه زمین رادر آغوش

1 24 5.7 K
پسری ناشناس قسمت ۲ 1 در حال تایپ

پسری ناشناس قسمت ۲

۱۸ بهمن ۱۴۰۰

قسمت دوم پسری ناشناس در این قسمت ماجراهای عجیبی میفتد و قسمت بعد هم عجیب تر

1 1 200
دریچه زندگی 1 در حال تایپ

دریچه زندگی

۱۲ بهمن ۱۴۰۰

دختری حدودا دوازده ساله پدری غرق شده و از احساس سرد مادر و دریچه واقعیت زندگیش

0 2 1.1 K
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.