ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
رنگین کمان خاکستری 1 تمام شده

رنگین کمان خاکستری

۵ آذر ۱۴۰۴

در مورد زنی که زنانگی خودشو فدای زندگی کرد

0 0 295
دیو دنیای صورتی 1 تمام شده

دیو دنیای صورتی

۳ آذر ۱۴۰۴

داستان روایت درونی زنی است که در چرخه‌ای از سردرگمی، ترس، انزوا و فروپاشی عاطفی گرفتار شده است. او زندگی یکنواخت و بی‌رنگ روزمره‌اش را با تصاویر و احساساتی تیره بیان می‌کند؛ رابطه‌ای که روزی تصور می‌کرد نجاتش خواهد داد، حالا به منبع اضطراب و احساس بی‌ارزشی تبدیل شده است.

0 0 2.3 K
کریستین هاوسمن 0 تمام شده

کریستین هاوسمن

۳۰ آبان ۱۴۰۴

داستان درباره ی پسری به اسم کریستین که بخاطر انتقام های گذشته سنگ قاقوت پدر مادرش به شکل سختی از دست می‌دهد و به دنبال انتقام می‌رود و با عشق بچگیش مواجهه می‌شود......

1 0 0
بـوی خـون 32 تمام شده

بـوی خـون

۳۰ آبان ۱۴۰۴

بوی خون .. رمان در مورد دختری به اسم پروا هست که پسرعموی اون به اسم آریا ادعا میکنه که دوستش داره و وقتی که پروا مخالفت میکنه ، آریا اون رو میدزده تا مجبورش کنه به پیشنهادش جواب مثبت بده اما وقتی میدزدتش ..

0 0 148.7 K
مهسا 1 تمام شده

مهسا

۲۸ آبان ۱۴۰۴

داستان یک خانواده ی کوچک دو نفره است که دست شأن تنگ است و ادامه ی ماجرا...

0 0 133
لیلی 2 تمام شده

لیلی

۲۸ آبان ۱۴۰۴

داستان درباره دختری به اسم لیلی است که یه آدم اشتباهی وارد زندگیش میشه و دردسر شروع میشه...

0 0 130
تاج و تخت 19 تمام شده

تاج و تخت

۲۵ آبان ۱۴۰۴

در افق طلوع خورشید، جایی میان درختان سر به فلک کشیدهٔ روستای ابریشم، داستانی آغاز می‌شود که قلب‌ها را به تپش می‌اندازد. **کیانوش**، جوانی پر از شجاعت و مهربانی، در روزمرگی ساده‌ای زندگی می‌کند، اما سرنوشت او چیزی فراتر از یک روستایی ساده است. وقتی صدای استغاثهٔ دختری زیبارو و مرموز از دل جنگل بلند می‌شود، راهزنانی بی‌رحم پا به صحنه می‌گذارند و آزمونی برای دل و دستان کیانوش آغاز می‌شود. نبردی میان حق و باطل، میان زندگی آرام و مسیری پرخطر به پایتخت، **تهران**. اما این تنها آغاز ماجراست. جایی دورتر، در کاخ مجلل کیکاووس، پادشاهی که عقلش را به توطئه‌های سودابه سپرده، طوفانی از فساد و خیانت در حال شکل‌گیری است. آیا کیانوش و دختری که به کمک او نیاز دارد، کلید تغییری بزرگ در این سرزمین خواهند بود؟ **"داستانی از شجاعت، خیانت و عشق... سفری که سرنوشت یک مرد را به آزمون می‌گذارد و آینده ایران را تغییر می‌دهد."** این سرگذشت را از دست ندهید، در جایی که خورشید به آرامی طلوع می‌کند، اما سایهٔ تاریکی همچنان بر زمین گسترده است... **"تاج و تخت".**

2 2 14.3 K
مسافر 1 تمام شده

مسافر

۲۵ آبان ۱۴۰۴

داستان در محور کسی میگردد که درگیر زندگی کردن است و خود را از یاد برده است اما....

0 0 108
سایه ی باد 1 تمام شده

سایه ی باد

۲۱ آبان ۱۴۰۴

زندگی دختری که داره خود واقعیش رو پس میگیره به صورت داستان هایی کوتاه نوشتم امیدوارم توی زندگیهاتون تاثیر کوچیکی داشته باشه

0 0 458
شهرنامه 21 تمام شده

شهرنامه

۲۱ آبان ۱۴۰۴

در شهری که توسط انجمنی از شطرنج بازها اداره می شود, رخدادهای مرموزی در جریان است

0 0 28.2 K
مقایسه 1 تمام شده

مقایسه

۲۱ آبان ۱۴۰۴

تمرین گفتگوی ساده آن قیاسِ حالِ گردون بر زمین ؛ راست ناید ، فرق دارد در کمین با نگاهی به آیه ۲۳ سوره ملک

0 0 449
آغوش او. 0 تمام شده

آغوش او.

۱۷ آبان ۱۴۰۴

عمیق‌ترین زخمی که می‌تواند قلب را از پا درآورد، از همان دستانی است که پرستیده می‌شد. البته، او که تقصیری در این ماجرا نداشت. تنها دل‌ باخته بود. و چه باختی شیرین‌تر از این؟ گمان می‌کردم شیرینیِ نگاهش، مرهمی شود بر زخم‌هایی که خودِ او بر جانم نشاند؛ اما آن شیرینی، در جانم پوسید و به تلخیِ عمیقی تبدیل شد که روحم را ذره‌ذره از هم گسست، تا جایی که دیگر خودم را در خویش نمی‌شناختم. با تمام این‌ها، با تمام تَرَک‌ها، و با تمام شب‌هایی که با خیال تو نتوانستم به خواب بروم، هنوز گاهی دلم می‌خواهد کسی فقط یک بار، مثل تو صدایم کند. اما چه فایده‌ای داشت این امیدهای واهی؟ من حتی در ذهنش هم عبورِ محوی نیستم. آری، من همان خال سیاهم بر بوم سفید و باز به چشم نمی‌آیم. داغی بر وجود خودم هستم که جز سوختن راهی نمی‌دانم. از این بازی غم آلود دست می‌شویم که جانم را چون زخم خشکیده پاره‌پاره کرده. من نامی هستم که همین لحظه هم در میانه نیست. پس از این، از دارِ مکافات رخت می‌بندم و به دیار مجازات راهی ‌می‌شوم. قلب خاکستر شده‌ی من، می‌خواهد دور شود و در خلوتی خاموش بمیرد. اما پیش از رفتن، باید اعتراف کنم: با تمام این‌ها، هنوز چیزی در ویرانه‌ی وجودم می‌تپد؛ قلبی که، با تمام خاکستر شدنش، نمی‌خواهد بمیرد مگر در یادِ او. و همین است که مرا بازمی‌دارد از خاموشیِ کامل. و اگر اکنون، او به من نیازمند است، چه فرجامی والاتر از مردن در آغوش او؟

0 0
تلاش کردن بی وقفه 1 تمام شده

تلاش کردن بی وقفه

۱۶ آبان ۱۴۰۴

"دختری ۲۰ ساله با چشمان پر از امید، منتظر موفقیتی که به زودی خواهد آمد."

0 1 192
نغمه ی خون بر تاج 1 تمام شده

نغمه ی خون بر تاج

۱۳ آبان ۱۴۰۴

گابریل مددکار از همروحی خون آشامش می خواهد او را بدل کند تا بتواند خون آشام ها را از تباهی و مرگ نجات دهد. اما در این مسیر رستگاری آرمیده یا سقوط؟

0 0 2
روبان قرمز 1 تمام شده

روبان قرمز

۱۳ آبان ۱۴۰۴

مادر همیشه انتها ی روبانها را به شکل پاپیون بزرگی گره می زد و بعد با دو دستش زیر بغلم را می گرفت و بلندم می کرد تا خودم را در آینه ببینم اما من فقط به حاشیه آینه نگاه می کردم و نگران کدر شدن آن بودم

0 0 467
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.