سرزمین آسمانها (SkyLand)
داستان یک سرزمین ، یک آشنایی و تلاش برای رسیدن ... ماجراهای پسری به نام مایک
داستان یک سرزمین ، یک آشنایی و تلاش برای رسیدن ... ماجراهای پسری به نام مایک
سلام من ریحانه بابایی هستم دخترکی معمولی با سرنوشتی پیچیده به خاطر کار پدرم دائم از این شهر میرفتیم به اون شهر در ۱۸سالگی تصمیم گرفتم در ایران بمونم با دوست صمیمی ام نرگس مادر و پدرم به طرز عجیبی یکدفعه غیب شدن حالا هم با پسری به اسم محمد زندگی میکنم و در پی پیدا کردن پدر و مادرم سرگردانم
صدای گریه نوزادی می آمد که با زبان خود صدایش را به گوش دنیا میرساند ( من پادشاه پارس میشم ) ... سلام من راوی یا روایتگر زندگی محمد علی ابهراج سینک هستم و در طول دوران زندگی او شما را همراهی خواهم کرد . راستی ببخشید اون نوزاد بچست نمیدونه چی میگه ... خلاصه ( صدای دلنوازه گریه یک کودک نوزاد در کوشه ای از خاک پارس خبر از به دنیا آمدن یک خورشید را به مردم ستم دیده پارس میدهد محمد علی ابهراج سینک ... ) ... هنوز جنگی در کار نیست ...
زندگی زیباست ! عشقی که هیچوقت واقعی نبود. گاهی وقت ها باید در زندگی مراقب افراد بود. این داستان داستان عشقی است که نتوانست مثل همه ی عشق ها واقعی و زیبا باشد.......
دلنوشتهاےآغشتهازداستان☘️:) نمیدانمچهوچگونهمیخواهمبنویسم ازکجاشروعکنم،چجوری! پناه،داستانیستازحسوحالمن✨☁️
کتابی به اهتمام : عبدالرحیم سعیدی راد ، قطعه ادبی ، داستان هایی از این کتاب را برای شما در این سایت به انتشار خواهیم گذاشت . تیکه ای از : هنوز دارد باران می بارد... .. چشم نو عروسان به جاده های انتظار سپیده مانده، و کودکان همچنان سوال بی جواب خود را ـ « پس بابا کی می آید؟ » ـ تکرار می کنند،...
دختری که دست به خودکشی میزند و بعد درون حفره ای سیاه گیر میکند و خاطرات گذشته اش را مرور میکند شاید مرگ همان ارامش ابدی است که همه میخواهند اما.....
حتما همه ی ما اسم دوست را شنیده ایم.اما هیچکس دوست واقعی ما نیست هیچ فردی تا الان نتوانسته است دوست واقعی خود را پیدا کند پیدا کردن دوستی که همیشه برایت بماند کار سختی است من میخواهم به تو نشان بدهم که ما چه دوست هایی داریم دوست بد یا خوب ....
سایه ای تمام جهان را پوشانده...این سایه ی مرغی است با سر آدم و دستی حلقه به دست...بالی بر هند، بالی بر مصر... اما سرش درست بر گوشه ای سایه افکنده که هر کس می داند یعنی چه... ایونیان!
«در زبان فرانسه، کلمه ای هست به نام «Tasian Le« به معنای حجم زیادی از غم و اندوه. در حدی که مغز پاسخ منطقی برای کنترل شرایط نداره و قلب از شدت اندوه زیاد احساسات درستی ارائه نمیده.» ً چه میدانستند چه زمانی و چه روزی به این نقطه می رسند اما میدانستند که اون روز زیاد دور نیست. ?...ملال ما...?