تنها و تنها تر
دیگر وقتش است . { لطفا نظر بدین :)}
پروانه های خشک شده ، از لا به لای کتاب شعر ، پرواز را از یاد بردند...
راوی وقتی از خواب بیدار میشود ، اسمش را فراموش کرده . برای پیدا کردن اسم خود تلاش میکند . در گفتههای اطرافیان دنبال نام مخاطب که خودش است میگردد.
این داستان درباره کودکی است که به موجودات تخیلی علاقه داشته و با سیمرغ آشنا می شود و ...
دو دوست که خیلی یکدیگر را دوست داشتند به دست جادوگری از هم جدا شدند ودراین میان اتفاقاتی می افتد.....