ارغنون
داستان دل باختن ساز ارغنون به نوازندهاش
داستان، داستان جوانکی یهودی است که در روز مصلوب شدن فردی که پنداشته میشود عیسی پسر مریم است در قدس الاقداس قدم میگذارد.
فک کنم باز تقصیر منه،اما من این بار زندگی یه ادمو خراب کردم.شاید اگر از اول باش دوست نمیشدم الان اینطوری نمیشد ولی ...
بله،منظورم دقیقاً همان وقتی است که با شنیدن اسمت کنار این صفت ذوق میکنی. و بله،منظورم وقتی هم هست که با شنیدن اسمت کنار این صفت اشک میریزی.
همه فکر میکنن اگر موهاتو از دست بدی یعنی زشتی.اما این فکری نبود که اِلا میکرد،اِلا برای این که به زیباترین زن جهان ثابت کنه زیباترینه،به خواست خودش موهاشو ...
یک لیوان شراب در روز تولدم حالم را نمیتواند عوض کند.بیایید بگویم که امروز خوشحالم.این بهترین کار است
چیزی که میخوام انقدر غیر قابل دسترسه که باید در رویا ببینم و ترس بیدار شدن را داشته باشم؟
دختری که در زمان گم شده باشد؟ شاید داستان به همچین چیزی اشاره دارد.درباره دختر است که تشنه توجهی از سمت آدمی مناسب است اما کسی وجود ندارد پس پدیده ای عجیب برای او اتفاق میافتد که هم خوشایند است و هم ترسناک است.این دختر دوست ندارد چیزی تغییر کند با این حال میخواهد از دست آنها فرار کند. اما آنها کیستند؟ اصلا درمورد آدم حرف میزنم یا یک وسیله؟
برای چهار دوست کارت دعوت می آید که آنها به عمارتی از جنس نابودی و مرگ دعوت شدند......
عموی سپهر یک نقاش حرفیه ای هست که نیازمند یک دستیار است ... سپهر هم از شناخت قبلی که از نقاشی های حنا داره این کارو بهش پیشنهاد میده ولی حنا این کارو به شرطی قبول میکنه که......!