ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
Our End Day 1 در حال تایپ

Our End Day

۱۹ دی ۱۴۰۲

پسری که از هیونگش خوشش میاد... ولی در دران نوجوانی برای خوانده‌ی کسی که دوستش دارد اتفاقاتی می افتد و از هم جدا میشوند... سئو و مینجو الان هرکدام شغل های خودشون را دارند و چی میشه اگه هردوشون به واسطه شغل هایشان دوباره همدیگر را ببینند؟

1 2 166
میدانست 0 در حال تایپ

میدانست

۱۵ آذر ۱۴۰۲

گفتم چند دقیقه ای اینجا بنشین و مرا در آغوش بکش به چشمان همچون آسمان شب او خیره شدم و فراموش کردم هر آنچه هست و نیست را آواز عشق وجودم را در برگرفت میدانست کارم از آغوش گذشته ؛ دلم میخواست مرا همچون ساز مرا مینواخت و در هرم نفس هایش آرام بگیرم میدانست ولی... چشمان پر تمنای مرا ندید ... با جان خسته و رنجورم زمزمه کردم من حتی اگر بدانم تو را ندارم حتی اگر براورده نشوی باز هم تو را آرزو میکنم:)

0 0
عاشقِ مادربزرگ 1 در حال تایپ

عاشقِ مادربزرگ

۹ آذر ۱۴۰۲

چه اتفاقی می افتد وقتی دو نفر از ته قلب عاشق هم باشند...

0 0 1.1 K
جایی بر فراز شهر 1 تمام شده

جایی بر فراز شهر

۴ آذر ۱۴۰۲

حس غریبی دارد؛ اینکه آن طور دیوانه وار دلرحم باشی و در عین حال، بتوانی مرگ یک ماهی را با چشمانی تاریک و خالی از احساس تماشا کنی.

1 6 970
زیبای یوسف 27 تمام شده

زیبای یوسف

۲۶ آبان ۱۴۰۲

نویسنده: آلباتروس "جلد دوم در بند زلیخا" همتا به دنبال دستگیری شاهین ناخودآگاه وارد ماجرایی مرموزتر می‌شود. زمانی که تنها چند ساعت دیگر تا دستگیری سایه‌های شب باقی مانده بود، همتا متوجه معمای خالکوبی می‌شود؛ ولی دیر چون ناگهان اتفاقی می‌افتد که سرنوشت همه‌شان را ظاهراً به نقطه پایان می‌رساند؛ اما... ! حال با گذشت هشت ماه پلیس دوباره متوجه نشانه‌هایی از تیم سایه‌های شب می‌شود!

1 0 113.4 K
دلبر زیبای من 0 در حال تایپ

دلبر زیبای من

۱۷ آبان ۱۴۰۲

داستان درمورد دختری به نام رها که تو سن ۱۵ سالگی پدر و مادرش و از دست داده و با عموش زندگی میکنه الان میخواد مستقل بشه برای کار به خونه مردی مغرور به نام آیهان میره و نمی دونه که اون خونه قراره سرنوشتش رو تغییر بده.....پایان خوش♡

0 0
بازی شطرنج 2 در حال تایپ

بازی شطرنج

۱۱ آبان ۱۴۰۲

_زندگی همش یه بازیه منم توی یکی از همین بازیای کثیف عزیز ترین کسم از دست دادم جلوی خودم مرد ازم کمک خواست ولی نتونستم براش کاری کنم نتونستم... قسم می خورم انتقامشو بگیرم. قسم میخورم کسی که کشتشو بکشم........

1 0 335
گل های بنفشه 6 در حال تایپ

گل های بنفشه

۱۹ مهر ۱۴۰۲

بیخیال ربان گمشده در جنگل احساسات؛در سکوتی که سرشار از گفته های پنهان شده بودبه ادامه ی مسیر، فکرش را سپرد و گوش هایش را تیز کرد تا به دنبال صدای شُر شُر رودبگردد و فاصله ی نمایان شدن انتظار را بفهمد. رمز و راز انتظار شمارا میکشد..

0 2 4.3 K
در بند زلیخا 27 تمام شده

در بند زلیخا

۴ مهر ۱۴۰۲

رمان: در بند زلیخا نویسنده: آلباتروس خلاصه: مرگ جان یکی را نمی‌گیرد بلکه نفس کسی را سرد می‌کند و نفس‌ بازمانده‌ها را سردتر. انفجاری که جان گرفت! دختری را یتیم کرد و مادری را... . شلیک گلوله‌هایی که دختری را تنهاتر کرد و پدری را... . حال هفده سال از آن واقعه‌های تلخ می‌گذرد. با ورود شخصی مرموز خاک‌ دیروزها کنار رفته و دلیل مرگ پدر و مادری که به ظاهر حق بود، روشن می‌شود و خیلی از ناحق‌ها آشکار می‌شوند!

0 1 103.9 K
بخت سوخته 72 تمام شده

بخت سوخته

۳ مهر ۱۴۰۲

نویسنده: آلباتروس ... آن اتفاق، همان اتفاقی که نباید می‌افتاد و افتاد، همانی که باعث مرگ یکیشان شد، ظاهراً حادثه‌ای بیش نبود؛ اما چه کسی دید؟ چه کسی زوزه‌های چشمان پلید را شنید؟ که پوزخندهای مرموز پشت این حادثه را دید؟ باور بر این بود که دیگر تمام شده، دیگر نزاعی نخواهد بود؛ ولی آن اتفاق شروع دوره جدید بازی بود، بازی‌ که مرحله به مرحله‌اش با نفرت بنا شد و منجر به مرگ او و برافراشته شدن پرچم فراق بر روی قله عشق شد!

0 0 109.7 K
کبوتر سرخ 13 تمام شده

کبوتر سرخ

۳ مهر ۱۴۰۲

نویسنده: آلباتروس "جلد دوم تا تلافی" گیتا و احسان پس از گذراندن روزهای تاریک زندگی برای درمان وارد سازمان‌هایی می‌شوند. حال گیتایی که در قلب شیشه‌ای و کدرش جز کینه و حرص احساس دیگری نسبت به جنس مخالف ندارد، با روان‌پزشکی مواجه می‌شود که خود یک مرد است!

1 0 62.3 K
قند و نبات 10 تمام شده

قند و نبات

۳ مهر ۱۴۰۲

نویسنده: آلباتروس "جلد دوم انقضای عشقمان" پس از این‌که ماجرای آریا و آرام تموم شد، هر کس پی زندگی آروم خودش رفت. بین لیام و لیدا، دیگه اثری از عشق نبود؛ ولی... . لیدا با حضور کسی که سال‌ها اون رو ندیده بود، جا می‌خوره. کسی که مسیر زندگیش رو عوض می‌کنه. شاید هم عشق رو بهش هدیه میده که زندگیش بوی طراوت رو به خودش می‌گیره. کسی که عشق نوجوانیش نیست؛ ولی... .

0 0 47.1 K
انقضای عشقمان 53 تمام شده

انقضای عشقمان

۳ مهر ۱۴۰۲

نویسنده: آلباتروس سوت شروع زمانی زده میشه که آزمایش لیام چیزی رو اثبات می‌کنه که نباید بکنه! از تمام افراد خونواده‌اش از جمله عشق بچگیش طرد میشه و با شخصی آشنا میشه که نباید بشه! حالا تمام این نبایدها بعد هشت سال چهره واقعی خودشون رو نشون میدن. چهره‌ای که باعث میشه لیام و لیدا وارد ماجرایی که ریشه‌اش قدمت چندین ساله داره، بشن.

0 0 27.6 K
مدل مغرورم 1 تمام شده

مدل مغرورم

۲۶ شهریور ۱۴۰۲

سلدا مدل معروف با چشمان افسانه ای انسانی سردو مغرور ک با ورود ارسین ب زندگی باز میگردد.

0 0 173
?پدر جذاب من? 0 تمام شده

?پدر جذاب من?

۲ شهریور ۱۴۰۲

سلام به همگی.اسم این داستانی که قراره برای شما بنویسم(پدر جذاب من)هستش که شخصیت های اصلی مرینت و آدرین هستند. در این داستان پدر و مادر مرینت اون رو ول کردن و گذاشتمش یتیم خونه.آدرین هم پدر و مادرش فوت کردن.مرینت ۱۸ سالشه و آدرین ۲۳سالش هست و هر دو پاریس زندگی می کنند.مرینت شغلی نداره اصلا پولدار نیست،ولی آدرین پولداره و در شرکت گابریل یعنی پدرش کار می کنه شغلش هم مدیر عامل شرکت و مدلینگ هست.بهترین دوست مرینت:آلیا هست که همسن مرینته و دو سالی میشه که از یتیم خونه اومده بیرون چون ی نفر به فرزندخوندگی قبولش کرده و الان هم یک نامزد داره. بهترین دوست آدرین:نینو هستش.نینو پسر پولداریه و آهنگ سازه.تازگیا هم با یک نفر نامزد کرده. خب خب دیگه معرفیه داستانم تموم شده امیدوارم که خوشتون اومده باشه.از پارت بعد هم داستان شروع میشه و اینکه ممکنه داستان یکذره طولانی بشه. اخلاق مرینت:مهربون،دلسوز،لجباز اخلاق آدرین:عصبی،آروم،خشک،بعضی وقتا شوخ طبع،یکم دلسوز ممنون که خوندی داستان:[پدر جذاب من]

0 0
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.