ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
بقا در جاوا 2 در حال تایپ

بقا در جاوا

۲۹ دی ۱۴۰۰

این داستان پیش درآمد داستانی بزرگ است...... شهر جاوا این شهر در یکی از بزرگترین شهر های کشوری زیبا است اما کسی از درون آن خبر ندارد.....

0 3 515
فضایی 0 در حال تایپ

فضایی

۲۵ دی ۱۴۰۰

نوع داستان: داستان تخیلی فضایی شب از خواب برخاستم. خواب عجیبی دیده بودم. خواب دیدم از سیاره‌ام دور شده‌ام و به فضا سفر کرده‌ام و به سیاره مریخ رسیده‌ام، در آنجا خاک سرخ دیدم. سرخِ سرخ، موجودات فضایی دور و برم را گرفته بودند و از آمدنم خوشحالی می‌کردند. ترس تمام وجودم را فرا گرفته بود به یک‌باره فردی با هشت چشم و هشت دست و پا دیدم که تاجی بر سر گذاشته بود و به نظر می‌رسید که پادشاه آنان باشد او به من نزدیک شد، چشمانش قرمز شده بود عصبانیت از سرتا پای وجودش می‌بارید چشمانم را به چشمانش دوخته بودم داشتم زهره ترک می‌شدم که از خواب برخاستم. وقتی از خواب بیدار شدم عرق سر تا پای وجودم را فرا گرفته بود به فکر افتادم یادم آمد در خواب جعبه خاطراتم را دیدم که پر از نور شده بود به سراغ جعبه خاطراتم رفتم دیدم همان نوری که در خواب داشت، دارد. جعبه را باز کردم لباس کوچکِ سفیدِ پر نوری در جعبه بود لباس را از جعبه بیرون آوردم. لباس خیلی خیلی کوچک بود اما یک ندای درونی به من می‌گفت: این لباس را بپوش. این ندا داشت مرا کلافه می‌کرد تا به یک‌باره تصمیم گرفتم آن لباس را بپوشم اما این لباس، لباس عروسک‌ها بود تا اینکه لباس را پوشیدم. به یک‌باره لباس بزرگ شد و متناسب تنم، نمی‌دانم چه شد اما دیگر اینجا خانه من نبود مثل اینکه خوابم داشت تعبیر می‌شد آنجا برهوتی سرخ رنگ بود. رفتم و رفتم اما برهوت پایانی نداشت از تشنگی داشتم هلاک می‌شدم هر چه می‌گذشت شب فرا نمی‌رسید. هر ساعتش برایم مثل هزارسال می‌گذشت تا اینکه بعد از مدتی مدید شب شد، خوابم گرفت. خوابیدم تا شاید از فرط تشنگی و گرسنگی‌ام کاسته ...

0 0 0
سونامی بیا و منو ببر! 1 در حال تایپ

سونامی بیا و منو ببر!

۲۴ دی ۱۴۰۰

این کتاب به حالت ساده و کودکانه نوشته شده است اما هنوز هم معانی زیادی دارد! اگر از آن دسته از افراد هستید که با خواندن یک کتاب به گریه و یا قهقهه میوفتید پیشنهاد می کنم که این کتاب را نخوانید چونکه باعث میشود اهالی خانه فکر کنند دیوانه شده اید.. قسمتی از کتاب : خیلی آروم و با حالت پچ پچ کنان از خاله پرسیدم :میگماااا خاله شما هم آرزویی دارید؟ _آره عزیزم ،همه آرزویی دارند.. آرزوی من این بود که اقیانوس میبودم و تمااام ماهی ها و جلبک های رقصان با شور و شوق در من زندگی میکردند. دلم میخواست شور میبودم و همه مرا با همان شوری میپذیرفتن و یا حتی دوستم میداشتند!..

0 6 237
داستان ترسناک جنگل اجنه 0 تمام شده

داستان ترسناک جنگل اجنه

۲۳ دی ۱۴۰۰

در مورد یک جنگل مرموز است

1 0
شوالیه سیاه (Black Knight) 0 در حال تایپ

شوالیه سیاه (Black Knight)

۲۱ دی ۱۴۰۰

داستان شوالیه ای که به خود لقب شوالیه سیاه را داده است و با هیولا ها میجنگد... / به زودی...

0 0 0
دانشجو های عاشق 10 در حال تایپ

دانشجو های عاشق

۱۹ دی ۱۴۰۰

سلام اسم من پارک یون سون هستش دانشجو ام رشته پزشکی من عاشق جونگ هه این شدم اون خیلی جذاب، خوشتیپ، گرم، مهربون و باهوشه با من همراه باشید

2 1 1.8 K
شیرینی، مطابق میل 9 تمام شده

شیرینی، مطابق میل

۱۸ دی ۱۴۰۰

داستان یک شخص عادی که شیرینی دوست دارد و به درون رویایش کشیده می شود...

2 3 7.5 K
مافیای پاریس  (paris mafia) 0 در حال تایپ

مافیای پاریس (paris mafia)

۱۸ دی ۱۴۰۰

داستان چهار جوان فرانسوی است که تصمیم گرفتند وارد یک گروه مافیایی بشن اما اتفاقات بدی برایشان رخ میدهد... / به زودی ...

0 0 0
دارک وب ( فضای تاریک ) 0 در حال تایپ

دارک وب ( فضای تاریک )

۱۷ دی ۱۴۰۰

شخصی قربانی فضای تاریک اینترنت شده و پس از اون تصمیم به نابودی این فضای تاریک میشود... / به زودی

0 0
شهری در اسمان 0 در حال تایپ

شهری در اسمان

۱۷ دی ۱۴۰۰

شهری وجود دارد که همه فکر میکنند فقط یک افسانه است اما... / به زودی

0 0
کیمیاگر 0 در حال تایپ

کیمیاگر

۱۷ دی ۱۴۰۰

کیمیاگری که دنبال جاودانگی است ولی اتفاقات زیادی براش رخ میدهد... / به زودی

0 0
انسان اهریمنی ( جلد دوم : فرزند ) 0 در حال تایپ

انسان اهریمنی ( جلد دوم : فرزند )

۱۷ دی ۱۴۰۰

پس از اتفاقات جلد اول داستان همچنان ادامه دارد و اتفاقات جدید تریرخ میدهد... / به زودی

2 0
انسان اهریمنی ( جلد اول ) 0 در حال تایپ

انسان اهریمنی ( جلد اول )

۱۷ دی ۱۴۰۰

خانواده ای که متوجه میشوند فرزند نوزادشان یک اهریمن است... / به زودی

0 0
دیوار های فاصله بسیارند 1 تمام شده

دیوار های فاصله بسیارند

۱۴ دی ۱۴۰۰

هر چقدر دیوار میان ما قرار گرفته باشد؛ روز خواهد رسید که مقصد من تو هستی و تنها یه دیوار ما را احاطه کرده و من یقین دارم که آن روز خواهد رسید...

0 0 242
عبور 1 تمام شده

عبور

۱۴ دی ۱۴۰۰

هميشه عبور ها زيبا نيست. گاهي او نيست...

0 7 259
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.