عَزَب
عزب داستان کوتاهی است که درگیری های فکری جوانی ۲۷ ساله و مجرد را بیان میکند ...
درباره یک دختری به اسم باران که کودک کار هست و یک خانم خیری به او کمک میکند.
اینجا نه خبری ازدختر شاه پریون هست نه شاهزاده ای با اسب سفید رویایی تموم دخترا اینجا داستان دخترک قربانی شده ی ماست دختری که دست سرنوشت اونو بازنده قرار میده و دخترک ما در برابر گرگ زخم خورده دووم میاره؟ میتونه پاکی خودشو تواین راه حفظ کنه؟
نفس راد ملقب به روباه ، که صاحب باند قاچاق در ایران است. کسی تاحالا چهره واقعیش را ندیده ، او تصمیم میگیرد بالاخره خودش را نشان دهد! و..... بقیه شو نمیگم رمان لو میره :)
خلاصه داستان ینا وارد خونه ی میشه واسه ی کار ولی کلی اتفاقات و داستان های عجیب واسش رخ میده
مکالمه ای کوتاه بین رهبر جبهه مقاومت انسان ها و رهبر دِرُوید ها (ربات های شبه انسان با هوش مصنوعی بالا) در پایان کشمکش و جنگ طولانی مدت.
صدای قلبم ژانر: عاشقانه، درام، دانشگاهی خلاصه: دختری که در مسیر سخت زندگیشه، ولی به جایی میرسه که دیگه نمیتونه ادامه بده تا اینکه کسی وارد زندگیش میشه و...
رمان صدای قلبم ژانر: عاشقانه، اجتماعی، دانشگاهی خلاصه: رمان راجب دختری سرسخت و با تلاشه که یکی از هم دانشگاهی هاش اذیتش میکنه و دختر به دنبال واقعیت زندگیش...
سیاره زمین،انسان ها و تمامی موجودات زمینی به دست خود انسان ها در شرف نابودیست.با نابود شدن تنها زیستگاه انسان نیاز دارد تا جای دیگری را برای حیات خود پیدا کند؛و این ماجرای اصلی این داستان است.داستان تیمی که برای شناسایی و کاوش تیتان،بزرگترین قمر سیاره زحل و تنها محل مشابه زمین در منظومه شمسی راهی فضا میشوند.اما وقتی به آنجا میرسند اعضای تیم تک تک میمیرند...
فرمانده ای در امپراطوری روم متهم به تجاوز میشود او باید زندگی خود را نجات دهد چراکه او مردی بیگناه است...
دختری که از زندگیش راضی نیست و قدر چیزایی که داره رو نمیدونه که یهو با یه دستگاهی روبرو میشه...
میدانی؟ فرشته هایی که من دیده ام همه خوب نیستند! شیاطینی که دیده ام همه گناهکار نیستند. انسانهای دروغ گو زیادند و به دلیل خوشی خود همه چیز را پنهان میکنند!اما همه ی انسانها هم بد نیستند! من نه فرشته هستم نه شیطان و نه انسان! من موجودی در عمق صفحه ی سفیدی هستم که تو آن را طراحی مینامی! من اثر یک هنرمند هستم! شاید زنده بودن طراحی ها شگفت انگیز به نظر بیاید! ولی دوست من اوعضاع اینجا درون این سفیدی و سیاهی ها چندان خوب نیست! من موجود شگفت انگیزی هستم که از چند خط تشکیل شده و حال دارد برای زنده ماندن بال بال میزند! من از پاک کن هایی که باعث مرگم میشوند فرار میکنم و همیشه در حال پنهان شدن از خطرات هستم! من نامی ندارم و نام خالق خود را هم نمیدانم!حتی نمیدانم برای چه زنده هستم! من یک طراحی هستم. به زندگی من خوش اومدی انسان!
داستان درباره زندگی پسری بی نام و نشون که به عنوان یه آدم کش بزرگ شده ، ولی بعد از شکست در یکی از ماموریتاش تصمیم میگیره مسیر جدیدی رو آغاز کنه و در طول این مسیر حوادث و خیانت های زیادی رو میبینه. آیا میتونه از همه ی اون ها به سلامت عبور کنه ؟ و یا تسلیم سرنوشت تلخش میشه؟