ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
عمارت نفرین شده 0 در حال تایپ

عمارت نفرین شده

۱۸ تیر ۱۴۰۱

هیولاها موجودات عجیبی هستند! غیر قابل اعتماد و همچنین غیر قابل پیشبینی! موجوداتی که نمیدانی قصد کمک به تو را دارند یا نابود کردنت! ابیگیل میتواند به یکی از این موجودات نفرت انگیز اعتماد کند؟ در حال حاضر اعتماد کردن میتواند عواقب وحشتناکی داشته باشد! ولی او چگونه میتواند تنها درون این عمارت پر از هیولا دنبال سرنخ معما های داخل سر کوچکش بگردد؟ اعتماد به یکی از آن موجودات میتواند موجب چه اتفاقاتی بشود؟ زمان دارد به سرعت نور میگذرد و او باید انتخاب کند کدام سرنوشت را میپزیرد!

0 0 0
گلخانه مادر بزرگ 1 تمام شده

گلخانه مادر بزرگ

۱۳ تیر ۱۴۰۱

دخترک کوچکی که به گلخانه مادر بزرگ می رود ...

0 0 221
ستارگان مرگ 4 در حال تایپ

ستارگان مرگ

۱۱ تیر ۱۴۰۱

در اعماق فضا حماسه ها ، داستان هایی شنیدی را رقم می زند ، داستان هایی که زمانی متعلق به مردمانی از تبار خاک بودند و همانند نور ستارگان سال های سال مسافتی عظیم را پیموده اند تا بیان شوند . تا درک شوند ، تا جست و جو شوند و دست آخر پیدا شوند . شروع این ماجرا شاید متعلق به گذشته یا حال نباشد ، حتی شاید هیچ وقت در آینده اتفاق نیافتد امّا ... همه ی ما می دانیم روزی ستاره ای که به دورش می چرخیم می میرد چه بسا این ستاره خورشید باشد یا خدایانی خیالی که ما را بردگان خودشان کرده اند ! و باعث تولدی نو می شود ، تولدی که تغییر به همراه دارد و این شروع داستان ما است ، این آغاز است ...

2 7 4.7 K
الهه 0 در حال تایپ

الهه

۱۱ تیر ۱۴۰۱

داستان واقعی الهه سرگذشت دختری پر از احساسات ناب و پاک این داستان با قبولی الهه تو دانشگاه شروع میشه حدود دهه هفتاد و ادامه ش گریزی به دهه های گذشته و عشق افسانه ایه پدرش داره تا اینکه عشقی شبیه و مرتبط دامان الهه رو هم میگیره شروع و پایان سرگذشت جذاب و هیجانی اش تواما با عشق بوده و با خوندن سرگذشتش لحظات زیبایی و تجربه میکنیم

0 0
عروسک ها 1 تمام شده

عروسک ها

۹ تیر ۱۴۰۱

قصه ای مربوط به عروسک و مرگ مادربزرگ ... راه زندگی عروسکی که پر از غمی بزرگ پیموده می شود !!!

0 2 377
فرشته مرگ 1 تمام شده

فرشته مرگ

۹ تیر ۱۴۰۱

قصه ای با مرگ دخترک کوچک ... فرشته مرگ !!!

0 4 401
تاس برزخ༶⋆˙⊹ 0 در حال تایپ

تاس برزخ༶⋆˙⊹

۷ تیر ۱۴۰۱

من کار درست رو انجام دادم، ولی دارم بخاطرش تقاص پس میدم.. هفته هاست که توی برزخ گیر افتادم.. ممکنه استحقاق این تنبیه رو داشته باشم ولی باید برگردم! ".⋆。˙‧̍̊。˙...... مادلین قهرمان نیست، اما خوب بلده نقش بازی کنه حتی زمانی که تنها امیدش یه تاس و چندتا گناه کار مثل خودشه

0 0 0
سالار شصتم 5 در حال تایپ

سالار شصتم

۶ تیر ۱۴۰۱

همسایه فضول که یک پیرزن بسیار ضعیف است تا کمر از پنجره خم شده تا در خانه ی همسایه ی خود را ببیند اول که متوجه می‌شود حمام خانه همسایه است می‌خواهد از کارش دست بردارد اما با دیدن مردی که در وان پر خون دارد استراحت می‌کند  شکه شده اول احتمال می‌دهد شاید خون نباشد اما با دیدن سر قطع شده‌ی ادمی بالای وان که قطره قطره خون می‌چکد از حال می‌رود و اینک با ما همراه باشید در جهنم سالار ○● شصتم•°•° لطفا بعد خوندن رمان نظر بدید چون خیلی دوست دارم نظراتتون بدونم و اگرم میخواید بام در ارتباط باشید @saraaa_134 این آیدی تلگرامم هست با تشکر از رفقای خوشمزم :M.SH

5 5 2.5 K
دروگر سیاه (Black Reaper ) فصل 1 1 در حال تایپ

دروگر سیاه (Black Reaper ) فصل 1

۵ تیر ۱۴۰۱

دوستان این متن اولیس و هنوز ویرایش نشده ، امیدوارم با نظراتتون من رو راهنمایی کنید

0 0 5.5 K
عشقم تویی 1 در حال تایپ

عشقم تویی

۵ تیر ۱۴۰۱

این رمان درباره دختری به اسم ملکا که با دوستاش به کافه میرن و سر اینکه چه کسی اون پسر خوش تیپ رو فریب می‌ده با هم جدل می کنن و اما آخر چه اتفاقی میوفته ؟

0 0 37
الفبای وحشت 0 در حال تایپ

الفبای وحشت

۵ تیر ۱۴۰۱

آنا بچه ای با خوصوصیات خارق العاده خودش است که با پا گذاشتن به یک مدرسه ی متروکه زندگیش تغییر میکند. حالا آنا باید دنبال راه برگشت به خانه و فرار از دست موجودات عجیبو غریب و شگفت انگیزی باشد! موجوداتی به نام الفبا!

0 0 0
عشق افسون شده ماه 0 در حال تایپ

عشق افسون شده ماه

۴ تیر ۱۴۰۱

می خوام یک قصه خاص و متفاوت رو براتون تعریف کنم ? قصه عشق میان انسان و الهه ماه ?? عشقی که آتشش را ماه در قلبمان انداخت و همان ماه طلسم کرد و باعث شد مانند خاکستر های آتش عاقبتش سیاهی و تباهی باشد آری این قصه افسون شده ماه است ?? قصه عشق من و دیانا قربانی روشنایی ماه است??

0 0 0
نا امید 4 در حال تایپ

نا امید

۴ تیر ۱۴۰۱

اکثر اتفاقات در زندگی غیر قابل توقع و پیش‌بینی هست ، حداقل برای من . اصلا میتوانم اسم زندگی رو غیر قابل پیش‌بینی که نقطه ی مقابل منظوم و قابل پیش بینی در نظر گرفت . دقیقا مانند ذات بازی پوکر لحظه ای که بازی رو باخته می‌دانیم ناگهان با یک کارت معجزه رخ می‌دهد، بازی به کلی زیر و رو می‌شود و ورق بر می‌گردد. و بالعکس زمانی که غرور گریبانمان میشود بازی جوری توی سرمان خراب میشود که افسوس هاست که بعدش همراه ماست . مانند تلاش شبانه روز برای رسیدن به چیزی که در نهایت به آن نمیرسیم و یا بدست آوردن راحت چیزی بدون این که فکرش را هم کرده باشیم صبح زود بود ، باید به آموزشگاه زبان میرفتم ، با دوچرخه قراضه ای که از کنار خیابان پیدایش کرده بودم که قفلی نداشت . در راه از کنار رود خانه ماین رد میشدم و آپرای Zauberflöte موتسارت رو گوش میدادم. احتمال وقوع روزی خسته کننده را میدادم، مثل همیشه، با معلم های بیلیاقت و بی‌عرضه آلمانی و یه مشت رباط سطحی نگر مثل یه گاو توی آخور میچریدن. ولی من الان با من اون موقع کاملا متفاوت بود. آن موقع به اجتماع امید داشتم ، دنیا ندیده و نفهم بودم. خاطرات مبهمی از ا آن دوران بیاد دارم ولی چیزی که آن روز متفاوت بود او بود . دقیقا ، نداشتن توقع همیشه غافلگیرت میکند، و راحت ترین راه رسیدن به چیزیست . او را یادم هست .... صورتی بیضی شکل و کک مکی، که به جذابیتش میافزود، مو های فرفری بلند قهوه ای مایل به بور تا شانه اش مثل آبشار ریخته بود و بوی مطبوع شامپو میداد. قدی متوسط نزدیک به صد و هفتاد، هیکلی بدون ایراد با سینه هایی ور آمده و باسنی برجسته. او را چیزی دست نیافتنی ...

0 0 1.7 K
نیستی 1 تمام شده

نیستی

۱ تیر ۱۴۰۱

خواب مایه آسایش بشر است و اما گاهی چنان بیرحمانه آدم را فریب می دهد و به وحشت می اندازد که انسان از بستن دوباره پلکهایش واهمه پیدا می کند.

0 0 837
بار اول 0 در حال تایپ

بار اول

۱ تیر ۱۴۰۱

روایت زندگی یه دانشجو و یه استاد که فرشته های عشق، طناب سرنوشتشون رو به هم گره دادن... اما طناب بیچاره به خاطره لجبازی های این دوتا بدجوری به هم پیچیده و کش اومده... . . . . - هر وقت ریاضی دانا تونستند اندازه ی دقیق عدد پی رو مشخص کنن...

0 0 0
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.