آقای مغرور
دختری از پاکی و سادگی گرفتار غم و غصه دنیا آخری خوش
من عاشق شدم زندگی خوشبختی را گرفت این داستان کسیه بر باور داشتن عشق بعد ازدواج یک زندگی رو شروع میکنه و بعد کمی مشکلات عاشق میشه اما مادر شوهر از راه میرسه و ماجرایی جدید با بدترین مشگلات شروع میشه تا جایی که ...
توضیح نمیدم چون تا نخونین نمیفهمین . بزودی اپلود میشه . و بعد اون قرار فصل دوم رو به اسم عاشقان نامرئی در اختیارتون بزارم .
مفهوم دلتنگی را تنها کسانی درک میکنن که رنج دلتنگی را کشیده باشند این رمان را برای کسی مینویسم که سالیانه سال است پنهانی عاشقش هستم و هنوز بعد سالها کسی را جایگزینش نکردم امیدوارم از خواندن این رمان خوشنود شوین♡
داستان،زندگی پر فراز و نشیب دختری را به تصویر میکشد که نا امید از عشق،سرانجام روزی درگیر عشقی میشود که نور را به زندگی او میتاباند اما همین عشق آن نور و نشاط را از زندگی اش بیرون میراند و روح او را به آتش میکشاند...
آیا از حشرات وحشت دارید؟ حشرات با وجود اینکه بودنشان برای زمین قابل اهمیت است اما خیلی وقت ها ممکن است موجب آزار بشوند. امید پسری ۱۲ ساله است که از حشرات می ترسد. اما این ترس تنها به فرار از حشرات منتهی نمی شود. وقتی ترس به اندازه ای قابل باور بشود اتفاقات وحشتناکی میفتد. اتفاقاتی که ترس به آن جان می بخشد...
"یک چالش با موضوع هایی مربوط به فصل زمستان و نوشتن متن های کوتاه" در یک کانال موضوع هایی گذاشته شده بود و یک چالش برای نوشتن متن برای خودمون. من هم چند موضوع رو انتخاب کردم و جملاتی نوشتم. ◐ با آرزوی سلامتی برای همگان و تسلی برای خانواده هایی که عزیزانشون رو در حادثه ی هواپیمایی دوسال پیش از دست دادند. ◐
سه تا پسر به نام های عماد،پدرام،بهنام که باهم زندگی می کنند و خرج خودشون رو به سختی در میارن روزی مجبور میشن از خونه ای که اجاره کرده بودند برن و به یه روستایی که برای عماد به ارث مانده بود بروند روستا چهار پنج خونه بیشتر نبود و برای مدتی که اوضاع شون خوبتر بشه بد نبود ولی بعدها اتفاقاتی برایشان افتاد که هرروز آرزوی مرگ میکردند
داستان ما درمورد دختریه به اسم اسما دختری مغرور و صد البته شیطون که بلده کی چجوری باید رفتارکنه
این داستان با نام خرس و عسل نوشته شده است موضوع داستان: تلاش و کوشش برای پشت سر گذاشتن سختی ها و رسیدن به هدف بسیار لذت بخش است. همانطور که خرس داستان با تلاش فراوان توانست از خوردن عسل لذت ببرد و راضی و خوشحال به لانه خود بازگرردد.
قسمت دوم پسری ناشناس در این قسمت ماجراهای عجیبی میفتد و قسمت بعد هم عجیب تر
سعلام و درود یک یکتاننننن میخوام واستون یه داستان شبیه داستانای کارتونای پرنسسی تریف کنم منهتا این پرنسس شبی همه چی هست الا پرنسس او همچون شتری پاسبان در جنگل های مخوف درگیر طلسمی مخوف میشود ک... اروشا:چه وعضشه نمیخواد اصن معرفی کنی راز بقا نیستا زندگیمه خیر سرم خیلی خب بیاین جدی باشیم داستان برمیگرده به خیلی سال پیش همون موقع ها که شاه و رعیتا بودن تو این هیری بیری گیر سه پیچ داده بودن که الا بلا شاهدخت باید شوهر کنه شاهدختم چون سادیسم داره همرو یجوری میپیچوند تا اینکه یه روز یچیزی باعث میشه زندگیش کن فیکون بشه .....
از یک تصادف در این داستان ذکر میشه که شخصی داخل اون ماشینه یه تهمتی به اون کودک کار میزنه و جلوتر که میره یه تهمت دیگه به عنوان دزدی به یک پسر کودک کار میزنن که آخر بار اون مرده متوجه میشه که اشتباه کرد و دزد اون پسر نیست