ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
راز های قطار 6 در حال تایپ

راز های قطار

۱۶ شهریور ۱۴۰۳

ماجراجویی های امیلی ( نسخه غیر ادبی )

1 0 7 K
۲۰ سال گذشت 2 در حال تایپ

۲۰ سال گذشت

۱۵ شهریور ۱۴۰۳

مهتا زنی ۳۳ ساله که یه بچه ی ۱۶ ساله داره. پدرش به دلیل مشکلات خاصی که برای مهتا پیش اومده، اون رو وادار به کارهایی که دوست نداره انجام بده میکنه و مهتا از این موضوع اصلا خوشش نمیاد و به سرش میزنه که انتقام بگیره...

0 0 466
بی گناه 1 در حال تایپ

بی گناه

۱۲ شهریور ۱۴۰۳

ازدواج کردن دختری در سن ۱۷ سالگی با پسرخاله خود و خیانت به او با پسر عمو

0 0 420
فراموش شده 8 تمام شده

فراموش شده

۲۹ مرداد ۱۴۰۳

آرمیتا نویسنده ای بود که در داستان هایش غرق شد. او برای فرار از دردهایش داستان می نوشت، برای فرار از همان حقیقتی که آن را فراموش کرده بود...

3 0 13.7 K
سفر به سوی ناشناخته 4 در حال تایپ

سفر به سوی ناشناخته

۲۲ مرداد ۱۴۰۳

ماجرا های امیلی ( نسخه ادبی )

0 0 1.9 K
روان شناس 0 تمام شده

روان شناس

۲۰ مرداد ۱۴۰۳

داستان در مورد دختری کم سن و سالی است که به ناچار با پسری ازدواج میکند و در طول این رابطه ناخواسته وارد راهی میشود که گریز ناپذیر است....

0 0 0
چرخه تاریکی 5 در حال تایپ

چرخه تاریکی

۴ تیر ۱۴۰۳

مادربزرگ!مادربزرگ!بعد از مرگت دیگر زندگی ما آن قبلی نبود

2 3 1.5 K
آغوش مرگ 0 در حال تایپ

آغوش مرگ

۲۶ خرداد ۱۴۰۳

نه نگاه پر مهر مادر و نه آغوش گرم پدر این دوتا و تا وقتی نداشته باشی میفهمی چقدر مهمن. من نداشتم هیچ وقت هم قرار نیست داشته باشم ولی خب هرکاری هم بکنی بعضی چیزا چه بهای چه نخوای عقده میشه تو دلت. من هم فقط یه آغوش می خواستم و همون آغوش منو کشت.

0 0
ما‌عاشق‌شدیم؟! 1 در حال تایپ

ما‌عاشق‌شدیم؟!

۲۰ خرداد ۱۴۰۳

-ما چند نفریم و چند هدف مختلف داریم آرزو های بزرگی که از بچگی رویاش رو داشتیم بالاخره قراره به حقیقت بپیونده اما درست جایی که روزگار روی خوشش رو بهمون نشون میده ما تردید میکنیم بین یه دوراهی سخت گیر میکنیم بین دوراهی عشق و آرزو جایی که باید یکیشون رو انتخاب کنیم و هر کدوم از ما تصمیمی میگیریم که زندگیمون رو به کل تغییر میده....!

0 0 434
همین یک ساعت پیش ... 1 تمام شده

همین یک ساعت پیش ...

۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

عاشقانه ای در میان جنگ ...

0 0 806
داستان معدنی فانتزی کوهیار و دنا 0 تمام شده

داستان معدنی فانتزی کوهیار و دنا

۲۲ فروردین ۱۴۰۳

در دل کوه های سرافراز که گویی آسمان را در آغوش کشیده اند، جایی که فلک و خاک در پیوندی ازلی آرمیده اند، جوانی پرشور به نام کوهیار، در یکی از رگ های طلایی زمین کار میکرد. او با عشقی سرشار و اشتیاقی بی پایان، هر روز به درون معدن می شتافت تا با رنج بسیار، گوهرهای ناب را از آغوش سنگین ماگما بیرون کشد. در همان نزدیکی، زیبایی گلبرگ به نام دنا، در روستایی کوچک که در دامان کوهسار آرمیده بود، زندگی می کرد. دنا عاشق طبیعت بکر و زمین مادری بود. در هر فرصتی، به دامنه های سربلند می رفت تا از جلوه های زیبایی آن لذت برد و با دستانی که عطر مهربانی را می پراکند، نمونه هایی از سنگ ها و کانی های رنگارنگ را جمع آوری می کرد. او از این گنجینه های طبیعی، گردنبندها و دستبندهای زیبا می ساخت و با سود اندکی به مردمان روستای خود می فروخت. روزی، آمد که کوهیار پس از ساعت دراز کار، از معدن بیرون تا اقامتی کوتاه داشته باشد، در میانه راه، دنا را دید که جمع آوری سنگ های درخشان و رنگارنگ از روی زمین بود. نگاهشان برای لحظه ای در هم گره خورد، اما اتفاقی عجیب رخ داد. سنگها پای دنا شروع به لرزیدن کردند و از زمین بلند شدند. سنگ ها در هوا شناور شدند. و شکل یک موجود عجیب را بردند. این موجود سنگی به سمت داخل کوهیار حرکت کرد و او را به یک غار مرموز کشاند. کوهیار در آن غار گیج و سرگردان بود. دیوارهای غار از سنگ های رنگارنگ و درخشان شده بود. صدا، یک صدای رعدآسا از اعماق غار شنیده شد: تو که گوهرهای زمین را می ربایی، باید به سزای اعمالت برسی! امید از ترس خشکش زده بود. دنا که شاهد این صحنه بود، بدون درنگ به دنبال کوهیار به داخل غار رفت. او ...

0 0
Dive into the shallow 1 در حال تایپ

Dive into the shallow

۲۱ فروردین ۱۴۰۳

داستان کوتاه چند قسمتی پرش (شیرجه) زندگی برای من مث یک شیرجست شیرجه توی استخر کم عمق هرچقدرم شیرجه بی نقصی ارائه بدم تهش قراره با مخ بخورم کف استخر ولی من اینجام که بپرم ...

0 1 502
رُز و ماهیگیر 3 در حال تایپ

رُز و ماهیگیر

۱۶ فروردین ۱۴۰۳

رُز گلی زیبا در گلخانه‌ی آقای جمشیدی است و بعد از مدتی با ماهیگیری به اسم سپهر آشنا می‌شود و متوجه می‌شود که او کمی افسرده است،سپهر او را از آقای جمشیدی می خرد و باهم ماجراهای زیادی را می گذرانند.

0 0 3.8 K
پروانه سیاه 0 در حال تایپ

پروانه سیاه

۱۲ فروردین ۱۴۰۳

رزا خواننده موفق یه بار دیگه برای ساختن آلبوم جدید با هم گروهی های خودش از ایران به ترکیه میاد که در اینجا با نویان که اونم یه خواننده مشهور در ترکیه هست آشنا میشه و...

0 0 0
قایق کاغذی 1 تمام شده

قایق کاغذی

۲۸ اسفند ۱۴۰۲

دوستی ها فراتر از زندگی هستند!

0 2 320
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.