ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
به گذشته خوش آمد بگو 3 در حال تایپ

به گذشته خوش آمد بگو

۲۵ خرداد ۱۴۰۲

《سعی کن آروم باشی میکائیل!》 《کم کم دیوونه‌م میکنه!》 《ولی اون واقعی نیست!》 《پس چرا انقدر واقعی گریه میکنه؟چطور شونه‌م از اشکاش خیس میشه؟》

0 1 1.9 K
بی پایان 12 در حال تایپ

بی پایان

۲ اردیبهشت ۱۴۰۲

تا حالا شده بخوای جاودان عمر کنی یا به عبارتی یه عمر "بی پایان" داشته باشی؟ این کتابو بخون تا نظرت عوض شه! در مورد یه نویسنده است که هیچ وقت نمی تونه داستاناش رو تموم کنه، یا به عبارتی داستاناش "بی پایان"نند! این دختر انقدر سرش تو داستاناشه که توجه چندانی به زندگی ش نمی کنه. افرادی از خانواده اش به آسمون میرن و افراد جدیدی به زمین می آن. متوجه هیچ کدوم نمی شه و اگر ام میشه توجهی نمی کنه...تا اینکه یه روز به خودش می آد و می بینه تنهاست، داره تولد 125 سالگی ش رو جشن می گیره و مثل یک دختر جوون 23 ساله،سالم و سر پاست! کلا بی خیال خانوده اش می شه و کلیییییییی خوشحال می شه! اولش می گه:«آخ جون! من می تونم تا آخر این دنیا زندگی کنم! می تونم هر کاری بکنم! و اِل و بِل و بِل! ولی کم کم از این زندگی "بی پایان" خسته می شه و حالا دنبال راهی تا به زندگی ش پایان بده...!

13 90 15.3 K
آرزوی بزرگ 4 در حال تایپ

آرزوی بزرگ

۲۳ اسفند ۱۴۰۱

(: لطفا نظر دهید :) فصل بعدی کلی شخصیت جدید بهش اضافه می شه . پس از دستش ندین . اگه می خوای آرزویی که نمی دونی چیه رو برآورده کنی همین امشب جملات پایین رو با دو تا از دوستات بخون ... «دیدجَ یِوداج میریگبِدای نومدِیدجَ یِاتسود اب نومدِوخ هنوخ هنوخ میربِ میربِ دیاب تشوِنِرسَ شیپ میربِ میربِ میربِ دیاب هناشاک ات هناخ زاَ» بعد چشماتونو ببندین و سه بار بشت سر هم بگین : «میربِ مهَ اب»

0 0 3.7 K
زمین در نابودی 1 تمام شده

زمین در نابودی

۱۴ بهمن ۱۴۰۱

کتاب اول : روزی که یخ اتش گرفت جهانی که به سوی نابودی میرود.ظلمی به همگان روا میشود. کسی نمیداند که چه در پیش است.پسری به دنبال پادشاهی پدرش،ملکه ای در عطش انتقام و رازی که جز تلخی هیچ ندارد.اغاز یک پایان در راه است.قدرتی تاریک در نظاره این جهان و منتظر تا ...

0 0 1.1 K
سقوط امپراتوری 0 در حال تایپ

سقوط امپراتوری

۱۴ بهمن ۱۴۰۱

جنگ بر کمین امپراتوری است و کسی ، از همه جا بی‌خبر ناجی امپراتوری

0 0
رفته تا بی‌نهایت 1 تمام شده

رفته تا بی‌نهایت

۹ بهمن ۱۴۰۱

داستان، داستان جوانکی یهودی است که در روز مصلوب شدن فردی که پنداشته می‌شود عیسی پسر مریم است در قدس الاقداس قدم می‌گذارد.

0 0 632
یادداشت های قتل 1 در حال تایپ

یادداشت های قتل

۸ بهمن ۱۴۰۱

قتل هایی در حال وقوع است اما این بار با این تفاوت که این قاتل ها راهنما دارند ، کسی برایشان نوشته است که چطور بکشند ، کسی برایشان چگونه قاتل شدن را نوشته است و حالا کسی باید جلوی این قاتل های سازمان دهی شده را بگیرد که خودش قوانین را نوشته است .

1 1 1.7 K
Chained chaos 1 در حال تایپ

Chained chaos

۱۰ دی ۱۴۰۱

یه داستان دلی برای خالی کردن خلاقیتمون روی کاغذ امیدواریم که خوشتون بیاد آها راستی به علایم نگارشی زیاد دقت نکنین ویرایش حرفه ای سخته از طرف گربه خسته و ace

1 0 273
اژدهای برفی 1 آشنایی 6 در حال تایپ

اژدهای برفی 1 آشنایی

۲ آذر ۱۴۰۱

کافی است زمان مرگت را بدانی، آن وقت است که حتی زیبایی خوردن یک لیوان آب را از دست نمی دهی... به خاطر کشتن یک خائن تبدیل به ترسناک ترین موجود روی کره زمین میشوی... هزار سال باید صبر کنی تا یکی از خاندان خودت که یک دختر با موهای قهوه ای تیره تو را نجات دهد. هزار سال صبر میکنی و میشود زمان حال... زمان ازادیت چه زمانی فرا میرسد؟ مرگ مانند آینه ای است که معنای واقعی زندگی در آن منعکس می شود.

10 34 2.9 K
بانوی مقدس 1 در حال تایپ

بانوی مقدس

۲۱ آبان ۱۴۰۱

تو دنیای که همه بچه ها با مانا به وجود میان بچه ای میان این همه آدم بدون مانا بدنیا می آید، آیا میتواند زنده بماند و با آرامش زندگی کند؟ یعنی میتواند به آرزوش که تبدیل شدن به یک مانایوزر قوی هست برسد؟

1 2 161
نظریه مطلق 0 در حال تایپ

نظریه مطلق

۱۹ آبان ۱۴۰۱

با سلام شما تاحالا به این فکر کرده اید که: 1.اینده ی زمین و فضا چه خواهد بود؟ 2.مااز گرما هلاک می شویم ویا از سرما؟ وبالاخره 3.ایا فضا مطلق است یا نه؟ اگر می خواهید تمام این سوالات و یا حتی بیشتر را بدانید تا اخر این مقاله ی نسبتا کوتاه با ما بمانید. باتشکر

0 0 0
شامگاه شیطانی 2 تمام شده

شامگاه شیطانی

۹ آبان ۱۴۰۱

مقدمه: مینویسم از عشق_میخوانمش با درد میگویم زندگی_ میخوانمش غم میگویم شامگاه_مینویسم به وقت عاشقی میخواندش شیطان _میخوانمش انسان داستانی از جنس عاشقی با طعم زندگی با ظاهری پر از درد ،از عشقی که میخواندش نفس میخوانمش زندگی،اما بخاطر زهر عشقی که گذشتگان از این درد کشیده اند عشق ما نیز طعم زهری خونین آلوده به غباری از دردو نفرین به خود میگیرد؛ کداممان تقاص پس میدهیم؟من!یا تو!تقاص برای کاری که نکرده ایم،تقاص برای راهی که اشتباه رفته ایم،گناه من عشق است گناه تو توبه،توبه ای که فقط با خون پاک میشود با عشق خوانده میشود با ظغیان تمام میشود؛بامداد خمار زندگیم پر از دردونفرت است. غباری که آلوده به مهر عاشقی تواست،زندگیم درد است،دردی از تو،عاشقی از من،زندگی از آن ما…

0 0 572
جهنم مدرسه 1 در حال تایپ

جهنم مدرسه

۸ آبان ۱۴۰۱

داستان درباره ی یک پسر به نام امیر است. توجه : این اسکویید گیم 2 یعنی ایرانی است امیر در یک مدرسه است که...

0 0 1
سالار شصتم 5 در حال تایپ

سالار شصتم

۶ تیر ۱۴۰۱

همسایه فضول که یک پیرزن بسیار ضعیف است تا کمر از پنجره خم شده تا در خانه ی همسایه ی خود را ببیند اول که متوجه می‌شود حمام خانه همسایه است می‌خواهد از کارش دست بردارد اما با دیدن مردی که در وان پر خون دارد استراحت می‌کند  شکه شده اول احتمال می‌دهد شاید خون نباشد اما با دیدن سر قطع شده‌ی ادمی بالای وان که قطره قطره خون می‌چکد از حال می‌رود و اینک با ما همراه باشید در جهنم سالار ○● شصتم•°•° لطفا بعد خوندن رمان نظر بدید چون خیلی دوست دارم نظراتتون بدونم و اگرم میخواید بام در ارتباط باشید @saraaa_134 این آیدی تلگرامم هست با تشکر از رفقای خوشمزم :M.SH

5 5 2.5 K
طهران خآموش 2 در حال تایپ

طهران خآموش

۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

طهران خآموش داستانه سریالی دنباله دار با موضوع خاصی و جذاب خلاصه فصل اول: من و همسرم برا گذراندن اوقات خودمون سفری به طهران رفتیم و در هتلی خارح از شهر موندیم ولی این هتل فرق داره این رو من زمانی متوجه شدم که شب با صدای جیغ دختری بلند شدم تا اینکه....

0 4 6.5 K
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.