خال روی بازوی میلوریشه در انرژی نخستینِ اشک ستارهها** دارد و پیوندی ژرف با اسطورههای شکلگیری گلِیدی گلید دارد. در انرژی نخستینِ اشک ستارهها** دارد و پیوندی ژرف با اسطورههای شکلگیری گلِیدی گلید دارد.
این خال تنها یک اثر تصادفی نیست، بلکه نشانهای از **سرنوشت گزیده شدن** میلو توسط نیروهای کهن است.
اشک ستارهها، مادهای افسانهای است که روزی توسط **نگهبانان کهن** برای خلق تعادل بین جهانها استفاده میشد.
وقتی لوکس (در شکل اصلی اش به نام **لیرا**) این ماده را دزدید و بلور کریستالی را ساخت، انرژی آن به شکل نفرین درآمد.
در لحظهی نابودی بلور، اشک ستارهها برای محافظت از خود، بخشی از انرژی اش را به نزدیکترین موجود **بیآلایش** (میلو) منتقل کرد. این انتقال، خال را روی بازوی میلو ایجاد کرد.
خال میلو در حقیقت **مهر تأیید نگهبانان کهن** است. آنها او را به عنوان محافظ جدید تعادل برگزیدند، چرا که میلو توانست بلور را نه از روی قدرت، بلکه با همدردی نابود کند.
طرح مارپیچی خال، نمادی از **چرخهٔ زندگی و مرگ** در اساطیر گلِیدی گلید است. این طرح در سنگ نگارههای باستانی غار نگهبانان نیز دیده میشود.
خال به میلو توانایی درک و کنترل چسبندگی را می دهد، اما هر بار استفاده از آن، مارپیچ را گسترش میدهد.
اگر خال به **قلب** برسد، میلو به موجودی تبدیل می شود شبیه بلور کریستالی: منبعی از انرژی که همه چیز را به خود می چسباند.
در آینده لوکس اعتراف می کند که او عمداً این انرژی را به میلو منتقل کرد تا از مرگش جلوگیری کند، اما هرگز تصور نمی کرد خال چنین قدرتی داشته باشد.
روی دیوارهای معبد نگهبانان، تصویری از جنگجویی باستانی با خالی مشابه وجود دارد. لوکس در خاطرات پراکندهاش به یاد می آورد که این جنگجو **پدربزرگ میلو** بوده است! این یعنی:
خال یک ویژگی ارثی در خاندان میلو است، اما نسلها خاموش بود تا زمانی که انرژی اشک ستارهها آن را فعال کرد.
این پیوند خونی توضیح می دهد چرا میلو تنها کسی بود که میتوانست از آبشار عبور کند و وارد گلِیدی گلید شود.
خال می تواند مرز بین گلِیدی گلید و دنیای انسانها را باز یا بسته کند.
گروهی از جادوگران فاسد می خواهند خال را از میلو جدا کنند تا به انرژی نامحدود آن دست یابند.
میلو ممکن است مجبور شود خال را نابود کند، حتی اگر این به قیمت از دست دادن تواناییهایش باشد.
خال روی بازوی میلو نه یک نفرین، بلکه **مسئولیتی است که به ارث برده**.
او باید بیاموزد چگونه با این قدرت زندگی کند، پیش از آنکه قدرت، او را از درون ببلعد. این خال، پلی است بین اشتباهات گذشته و امیدهای آینده.