ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
جعبه های چوبی 1 تمام شده

جعبه های چوبی

۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

در دنیایی که تاریکی راهنماتر از روشنایی باشد، آب و آتش عاشق یکدیگر میشوند.

0 0 867
کوله بار غم 3 در حال تایپ

کوله بار غم

۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

کوله پشتی پر از غمی به همراه دارم که نمیدانم و نمیتوانم آن را زمین بگزارم ... شاید تا ابد و دهر ادامه یابد ...

1 0 786
نشانیت:) 5 در حال تایپ

نشانیت:)

۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

نشانیت را شب ها سعی میکنم پیدا کنم:)

0 0 344
شاید 0 در حال تایپ

شاید

۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شاید....................

0 0 0
سایه مورمور 0 در حال تایپ

سایه مورمور

۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

به زودی نوشته می شود

0 0
همین یک ساعت پیش ... 1 تمام شده

همین یک ساعت پیش ...

۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

عاشقانه ای در میان جنگ ...

0 0 806
انتقام از جنس چوب 1 تمام شده

انتقام از جنس چوب

۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

همینجور که بدنش رو گرفته بود ،سرش رو به میله ها می‌کوباند. نمیتونست زبان باز کند و بگوید بخاطر چه گناهی مستحق این رفتار بود!

1 0 586
خون‌خواه 1 تمام شده

خون‌خواه

۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

شخص تازه وارد بعد از اینکه در جای مناسب قرار میگیرد تنها چند ثانیه صبر میکند و موقعیت را میسنجد و وقتی مطمئن میشود که توانایی انجام خواسته اش را دارد با دست چپ کلاه را از روی سرش برداشته و همزمان کلت کمری برتایی که همراه خودش آورده را با دست راست از جیب پالتو بیرون می‌آورد و دو گلوله از پشت به کلاوس شلیک میکند، چند قدم نزدیکتر میشود و پنج گلوله دیگر هم در سر و کتف و بدن او خالی میکند، بدن بی جان کلاوس پس از اصابت گلوله ها بخاطر دست تکیه گاهش روی سکوی جایگاه متهمین کمی به جلو خم شد و گلوله های بعدی که بهش اصابت کرد او را به جلو هول داد سنگینی بدنش باعث شد دوباره برگرده به عقب، زانوهاش خم بشه و به سمت زمین سقوط کنه چانه کلاوس به شدت به جای تکیه گاه جلوی جایگاه برخورد کرد که صدای بهم خوردن دندان هاش تا رودخانه تراوه رفت، برخورد چانه کلاوس باعث شد سرش به سمت عقب بیاد و زانوهاش به زمین برخورد میکنه و به پشت روی زمین بیافته خون کلاوس دورتادور جایگاه متهمین رو رنگین کرده.

0 0 3 K
لوکا۲:پروانه ای درون چشمان لوکا 1 تمام شده

لوکا۲:پروانه ای درون چشمان لوکا

۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

این داستان درباره پسرکی به اسم "لوکا"ست از روزی که چشم به دنیا باز کرد ...نه از روزی،که بدنیا اومد نتونست چشم به دنیا باز کنه متاسفانه لوکا تنها پسر "خانواده مگ " کور متولد شد بود!

3 4 877
کسی پشت لوکا 1 تمام شده

کسی پشت لوکا

۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

این داستان درباره پسرکی به اسم "لوکا"ست پسربچه ای که همیشه توی کابینت قایم میشد و چشم و گوشش رو می بست و شروع به خوندن میکرد

3 6 1.3 K
ارغوانم 10 تمام شده

ارغوانم

۲۳ فروردین ۱۴۰۳

ارغوانم چشم هایت مرا شیفته خود کرده است:)

0 0 799
دزدی ممنوع 1 تمام شده

دزدی ممنوع

۲۳ فروردین ۱۴۰۳

خیلی وقت هست که یاد گرفتم وقتی کسی خیلی خوب است حتما یک نقشه‌ی پلیدی دارد...

0 0 203
Dive into the shallow 1 در حال تایپ

Dive into the shallow

۲۱ فروردین ۱۴۰۳

داستان کوتاه چند قسمتی پرش (شیرجه) زندگی برای من مث یک شیرجست شیرجه توی استخر کم عمق هرچقدرم شیرجه بی نقصی ارائه بدم تهش قراره با مخ بخورم کف استخر ولی من اینجام که بپرم ...

0 1 502
چاقوی دسته طلایی 1 تمام شده

چاقوی دسته طلایی

۱۸ فروردین ۱۴۰۳

جنازه ی مَردی که چاقوی دسته طلایی درون شکمش است روی زمین است. مامور پلیس مهربان به جنازه خیره شده که مامور پلیس سنگ‌دل به همراه پسر جوونی که دستانش با دستبند بسته شده وارد خانه می‌شود.

0 0 553
قایق کاغذی 1 تمام شده

قایق کاغذی

۲۸ اسفند ۱۴۰۲

دوستی ها فراتر از زندگی هستند!

0 2 320
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.