جزوه عشق : حکایت
1
44
1
68
امشبم حکایتم از غم دوست
این منم گذشته ام از غم دوست
تا به کی ناله کنم مویه کنم
این دلم چه گویدم از غم دوست
ای دلم خسته شدم چاره بکن
تا ببین چه دیده ام از غم دوست
روزگاری که گذشت چه بوده ام
تو ببین چه گشته ام از غم دوست
این کنون چه مانده از آن همه یاد
جز همین گلایه ام از غم دوست
کی شود آشتی بین من و دل
ای خدایم خسته ام از غم دوست
عشقی ام رسوا به هر سوی و مکان
تو بکن نصیحتم از غم دوست
**
جدیدترین تاپیک ها:
یه سوال
shmsyfatmh032
|
۷ مرداد ۱۴۰۳