خانه‌ای میان کرم‌های شب‌تاب

خانه‌ای میان کرم‌های شب‌تاب

Writer_crow نویسنده : Writer_crow در حال تایپ

داستان های مشابه

+مهشید میدونستی همیشه مجبورم میکنی بخندم ؟ مهشید در حالی ...

هیچکس نباید وارد آن جنگل بشود! هیچکس!

درمورده یک دختر کتاب خوان است که هر روز وقت خود را در تنها ...

خبرنگار روی چمن های خیس قدم گذاشت و به سمت یکی از آن دخترها رفت. نگاه سرد و بی احساسش را به شال چاک چاک دختر دوخت. جلویش زانو زد و دستی به پیکر بی جانش کشید، انگار می خواست دنبال سرنخی در یک صحنه جرم بگردد. کمی بعد، دستش را برداشت و رو به یکی دیگر از آنها کرد. صورت او پشت به دوربین بود، برای همین نتوانستم صورتش را ببینم. فقط دسته ای از موهای بافته اش دیده می شد. خبرنگار رو به دوربین کرد و گفت: «اجساد دخترانی که از سر کنجکاوی سعی به فاش کردن راز کلبه مخوف انزلی کرده بودند، عصر امروز در جنگل و کنار کلبه پیدا شد.»
ژانرها: تخیلی / ماجراجویی / ماوراء الطبیعه / معمایی
تعداد فصل ها: 62 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.