رمان[ ماه من : پارت ۳۸
1
23
1
110
نیلی : باشه
رفتم تو اتاق لباسمو عوض کردم .
داشتم میرفتم سمت اتاق عمل که آقای رضایی صدام کرد .
رضایی : خانم راد
نیلماه: بعله
رضایی : این عمل رو آقای احمدی به من سپردن گفتن تو این چند روزه خیلی بهتون فشار اومده
نیلماه: نه به من هیچ فشاری نیومده و این عمل رو خودم انجام میدم
رضایی : خانم راد دست من نیست آقای احمدی گفته متاسفم
نیلماه: یعنی چی من نمیفهمم دو ساعت تو این بیمارستان نیستی ببین چه اتفاقایی می افته《داد》
خیلی عصبی بودم اگه اجازه داشتم همونجا خفه میکردمش مرتیکه خر .