رمان[ ماه من : پارت ۳۸

نویسنده: mlynabkhtyary71

نیلی : باشه 
رفتم تو اتاق لباسمو عوض کردم .
داشتم میرفتم سمت اتاق عمل که آقای رضایی صدام کرد .
رضایی : خانم راد 
نیلماه: بعله 
رضایی : این عمل رو آقای احمدی به من سپردن گفتن تو این چند روزه خیلی بهتون فشار اومده 
نیلماه: نه به من هیچ فشاری نیومده و این عمل رو خودم انجام میدم 
رضایی : خانم راد دست من نیست آقای احمدی گفته متاسفم 
نیلماه: یعنی چی من نمی‌فهمم دو ساعت تو این بیمارستان نیستی ببین چه اتفاقایی می افته《داد》
خیلی عصبی بودم اگه اجازه داشتم همونجا خفه میکردمش مرتیکه خر .
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.