رمان[ ماه من : پارت ۷۳

نویسنده: mlynabkhtyary71

نیلماه : قول میدم دورت بگردم 
نیلی : دوست دارم آبجی 《هق هق》
نیلماه : منم ، حالا پاشو بریم دست و صورتتو بشور 
نیلی سری تکون داد ، تا جلوی دستشویی بردمش.
وجی : خانم باکلاس شده به مستراح خودمون میگه دستشویی
نیلماه : تا چشم حسودا دراد 
وجی : اعتماد به سقفو
با نیلی رفتیم پیش نیلگون که دیدیم میزو چیده .
نشستیم و شام با یه همه شوخی و جک گفتن خوردیم .
یکم باهم وقت گذروندیم و چون من فردا باید برای تمرین میرفتن خدافظی کردم راه افتادم سمت خونه.
رسیدم خونه و با همون لباسا پریدم تو تختم وگرفتم خوابیدم .
نگاهی به گوشیم کردم که دیدم خانوم هنرجو لوکیشن جایی باید فردا برم رو فرستاده. 
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.