رمان[ ماه من : پارت ۴۸
0
22
1
110
ریحانه : نیلماه قربونت برم گریه نکن
نیلماه: از کی اینجایی ؟!
ریحانه : کارت داشتم گفتم حتما اینجایی
نیلماه: اها منم اومدم حامیم و چک کنم ببینم بهوش اومده
ریحانه : باشه پس بیا بریم
نگاهی به حامیم کردم و برگشتم برم که صداش اومد.
حامیم : خانم .. لجباز ..کجا ..میری ؟
برگشتم سمتش دیدم چشماش بازه ؛ وااای خدایا دارم خواب میبینم ؟!
نیلماه : ریحانه یه سیلی بهم بزن
آشغال توف کرد تو دستش و یجوری زد تو صورتم که خوردم تو دیوار ?
نیلماه : نفهم گفتم سیلی بزن نه اینکه ناقصم کن
ریحانه : ببخشید 《 خنده 》
حامیم : 《 خنده 》