رمان[ ماه من : پارت ۴۸

نویسنده: mlynabkhtyary71

ریحانه : نیلماه قربونت برم گریه نکن 
نیلماه: از کی اینجایی ؟!
ریحانه : کارت داشتم گفتم حتما اینجایی
نیلماه: اها منم اومدم حامیم و چک کنم ببینم بهوش اومده 
ریحانه : باشه پس بیا بریم 
نگاهی به حامیم کردم و برگشتم برم که صداش اومد.
حامیم : خانم .. لجباز ..کجا ..میری ؟
برگشتم سمتش دیدم چشماش بازه ؛ وااای خدایا دارم خواب میبینم ؟!
نیلماه : ریحانه یه سیلی بهم بزن 
آشغال توف کرد تو دستش و یجوری زد تو صورتم که خوردم تو دیوار ?
نیلماه : نفهم گفتم سیلی بزن نه اینکه ناقصم کن 
ریحانه : ببخشید 《 خنده 》
حامیم : 《 خنده 》
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.