رمان[ ماه من : پارت ۷۸

نویسنده: mlynabkhtyary71

هستی : دختر تو فوق‌العاده ای 
خانی : آفرین بهت 
نوید : کارت خیلی خوبه 
نیلماه : خیلی ممنونم 
حامیم : نیلماه خانوم به گروه ما خوش اومدی 
نیلماه : خیلی ممنونم 
تا ساعت فک کنم 3:00 تمرین کردیم .
آقا حامیم که اتمام کار رو اعلام کرد همه وسایلاشونو جمع کردن .
با همه بچه ها خدافظی کردم و رفتم سمت حامیم که داشت وسایلاشو جمع می‌کرد .
نیلماه : خسته نباشی 
حامیم : تو هم خسته نباشی 
نیلماه : کی تمرین داریم ؟
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.