رمان[ ماه من : پارت ۷۸
0
43
1
110
هستی : دختر تو فوقالعاده ای
خانی : آفرین بهت
نوید : کارت خیلی خوبه
نیلماه : خیلی ممنونم
حامیم : نیلماه خانوم به گروه ما خوش اومدی
نیلماه : خیلی ممنونم
تا ساعت فک کنم 3:00 تمرین کردیم .
آقا حامیم که اتمام کار رو اعلام کرد همه وسایلاشونو جمع کردن .
با همه بچه ها خدافظی کردم و رفتم سمت حامیم که داشت وسایلاشو جمع میکرد .
نیلماه : خسته نباشی
حامیم : تو هم خسته نباشی
نیلماه : کی تمرین داریم ؟
جدیدترین تاپیک ها:
یک سوال
eliasjavaheri
|
۲۴ تیر ۱۴۰۴
داستان
melanii202121
|
۲۱ تیر ۱۴۰۴