رمان[ ماه من : پارت ۷
0
15
1
110
یه ارایش عروسکی کردمو کیف سفیدمو برداشتم وسایلامو ریختم توشو کتونی سفیدمو پام کردم .
سوار ماشین شدم وحرکت کردم .
ساعت 4 ربع کم رسیدم و ماشینمو بردم تو پارکینگ آپارتمان گذاشتم .
سوار آسانسور شدم.
همیشه عاشق آسانسور بودم و توش از خودم عکس میگرفتم .
گوشیم و در آوردم یه عکس گرفتم از خودمو دکمه رو زدم .
آسانسور توی طبقه 7 وایساد .
زنگ و زدم منتظر موندم درو باز کنن .
داشتم با انگشتام بازی میکردم که نیلی خانوم درو باز کرد .
نیلی : سلام آبجی
نیلماه: به سلام نیلی خانوم میای خونه آبجی نیلگونت
بعد خونه ما نمیای