رمان[ ماه من : پارت ۸۰
1
18
1
110
ریحانه : نیلی جونم
نیلماه: بعللله
ریحانه : من با بچه ها با هم میخوایم مراحمت بشینم میخواستم خبر بدم وسایلاتو آماده کنی که امشب باید عشق و حال کنین
نیلماه : یه لحظه نفست بند نیاد 《خنده》
ریحانه : نه تو ناراحت احوال من نباش گلم 《خنده》
نیلماه : چشم《خنده》
ریحانه :ما ده دقیقه دیگه اونجاییم
نیلماه: باشه بسلامت بیاین، میبینمتون
خونه یکم بهم ریخته بود .
بعد تمیز کردن خونه وسایلارو آماده کردم .
میوه ها رو شستم و با سلیقه چیدم و گذاشتمش روی میزو چیپس و پفک و چند تا خرت و پرت دیگه رو هم توی ظرف ریختم و گذاشتم روی میز .